از تاب جگر دوش روانم میسوخت
خون دل و مغز استخوانم میسوخت
میسوختم و اشک همی ریخت چو شمع
و آن اشکم ازان بود که جانم میسوخت
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
از تاب جگر دوش روانم میسوخت
خون دل و مغز استخوانم میسوخت
میسوختم و اشک همی ریخت چو شمع
و آن اشکم ازان بود که جانم میسوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
افغان کردم بر آن فغانم میسوخت
خامش کردم چو خامشانم میسوخت
از جمله کرانهها برون کرد مرا
رفتم به میان و در میانم میسوخت
امشب ز غمت روح و روانم میسوخت
وز تاب تب جسم تو جانم میسوخت
زان تب که شب دوش ترا داشت به رنج
مغزی که نداشت استخوانم میسوخت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.