ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰ معشوقه چو بامداد برخاست ز خواب یک نیمه نمود رح ز پیروزه نفاب گفتی که طلوع آفتاب از آبست طالع شده یک نیم و دگر نیم در آب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: معشوقه مانند صبح زود از خواب بیدار شد و نیمهای از چهرهاش را نمایان کرد. او به زیبایی آفتاب در حال طلوع از آب میمانست و نشان از نور و روشنی داشت.
هوش مصنوعی: محبوبه وقتی که از خواب بامدادی برخاست، نیمی از چهرهاش را در پردهای زیبا نشان داد.
هوش مصنوعی: گفتی که طلوع آفتاب از آب نشأت گرفته و به دو نیم تقسیم شده است؛ یکی در آسمان و دیگری بازتابش در آب.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل بر رخ توست و چشم من غرقه بهآب
من تافته و زلف تو پیچیده بهتاب
زلف تو بر آتش است و من گشته کباب
بیخواب من و نرگس تو مایهٔ خواب
گه میگردم بر آتشِ هجر کباب
گه سرگردانِ بحرِ غم همچو حباب
القصه چو خار و خس درین دیرِ خراب
گه بر سرِ آتشم گهی بر سرِ آب
گر نه سبب تو بودی ای در خوشاب
آدم نروی لمن درین کوی خراب
هجران تو گر زمانه دیدی در خواب
گشتی دل و جان این جهان آتش و آب
آن کس که ز ناصواب بشناخت صواب
بی خدمت تو کرد طلب حشمت و آب
معلوم بود که دانۀ در خوشاب
غواص خردمند نجوید ز سراب
چون آتش و آب از بدی پاکم و ناب
چون آب صفا دارم و چون آتش تاب
در آتش و آبم کند ار چرخ عذاب
بیرون آیم چو زر و در زآتش و آب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.