ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۵ جانا رخ تو ماه زر افشان منست میگون لب تو لعل درخشان منست عمریست که تا خون دلم لعل تو دید شکرانه آن هنوز بر جان منست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و درخشش چهره محبوبش اشاره میکند و میگوید که لبهایش همانند لعلهای درخشان است. او همچنین بیان میکند که سالهاست به خاطر زیبایی و جذابیت محبوبش دلی پر از عشق و درد داشته و این احساس را شکرگذار است.
هوش مصنوعی: عزیزم، چهره تو مانند ماهی است که نور طلایی میپراکند و لبهای تو مانند لعلهای درخشان و زیبا میباشند.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که من برای دیدن زیبایی تو، دلم خون شده است و هنوز هم به خاطر آن، شکر و سپاس را در وجودم حس میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم رخ تو بهار خندان منست
گفت آن تو نیز باغ و بستان منست
گفتم لب شکرین تو آن منست
گفت از تو دریغ نیست گرجان منست
آن دلبر ماهرخ ، که جانان منست
بر من بعزیزی چو دل و جان منست
اندر دل من نشسته باشد پیوست
مقبل تر ازین دل نبود کان منست
عشقست که دلیل راحت جان منست
در هستی او قوت ارکان منست
دردی که از او برین دلم میباشد
من درد نخوانمش که درمان منست
این بانگ خوش از جانب کیوان منست
این بوی خوش از گلشن و بستان منست
آن چیز که او بر دل و بر جان منست
تا بر رود او کجا رود آن منست
آن زخم که بر چهره جانان منست
دردیست که پیوسته بدامان منست
نی نی غلطم بر رخ او زخمی نیست
آن زخم که دیده ایش بر جان منست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.