گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
سنایی

هر چند بلای عشق دشمن کامیست

از عشق به هر بلا رسیدن خامی‌ست

مندیش به عالم و به کام خود زی

معشوقه و عشق را هنر بدنامی‌ست

عطار

حاصل ز غم عشق توام بدنامیست

وین بدنامی جمله ز بیآرامیست

بر بوی وصال تو، من خام طمع

میسوزم و این سوختنم از خامیست

مجد همگر

چون دوستی تو اصل دشمن کامی ست

این سوختن من از فراقت خامی ست

وامید من آبستن بس نومیدی ست

نامم ز تو آلوده صد بدنامی ست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه