هرگز این آسمان سرگردان
بمرادم نمیکند دوری
هر سعادت که جست فی الحالم
او ز طوری فکند با طوری
و آن شقاوت که بود طالب غیر
بمنش ره نمود بر فوری
بارها بودم اندرین فکرت
که چرا میکند چنین جوری
عقل گفتا منال از جورش
ورچه در دل همیکند غوری
زانکه گرداند اهل تمییزی
هر دمی بشکفاندت شوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به جستجوی سعادت و شقاوت میپردازد و از احساس سرگردانی در زندگی سخن میگوید. او بیان میکند که سعادت واقعی هرگز با دوری از آسمان امید او حاصل نمیشود و دلش همیشه به دنبال آن است. او به فکر فرو رفته و از عقل خود میپرسد چرا این گونه احساس میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هر لحظه ممکن است تغییراتی در زندگی او ایجاد شود و این تغییرات میتوانند او را به سوی درک و تمییز بهتر هدایت کنند.
هوش مصنوعی: این آسمان همیشه در حال تغییر و سرگردانی است و هرگز به خواستهام در برابر دوری جواب نمیدهد.
هوش مصنوعی: هر خوشبختی که در حال حاضر به دنبالش هستی، از طریق نوعی خاصی از رفتار یا نگرش به دست میآید.
هوش مصنوعی: آن بدبختی که به دنبال چیز دیگری است، به زودی راهی را به من نشان میدهد.
هوش مصنوعی: من بارها در این فکر بودم که چرا او به این شکل رفتار میکند.
هوش مصنوعی: عقل گفت: از درد و ظلم او دلخور نباش، چون در دل خود غم و اندوهی بزرگتر دارد.
هوش مصنوعی: زیرا که کسانی که دارای درک و تمایز هستند، هر لحظه تو را به شوری و هیجان وامیدارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پوستین را ز روی مزدوری
برکشید از نهاد رنجوری
منزل آنجا رساند کز دوری
دید در جبرئیل دستوری
عرش در جنب قدرتش موری
عقل نزدیک وحدتش دوری
با تو مسکین که کم ز عصفوری
چه کند فکر کن چه مغروری
گر ز شیرینلبی کنم شوری
گو سلیمان عَفُو کن از موری
فرشِ سلطان عجب نباشد اگر
عار دارد ز دامنِ عوری
این که گویند دوست دوست مدار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.