یارب آن قامت چون سرو خرامان نگرید
یارب آن عارض و آن زلف پریشان نگرید
یوسف و چاه و رسن هر سه بهم دیده نه اید
زلف او بر لب آن چاه زنخدان نگرید
صد هزاران دل از پای در افتاده ز غم
سر نگونسار در آن چاه به زندان نگرید
باد عهدی است ولی سنگ دل ای دلشدگان!
با چنان سختی دل سستی پیمان نگرید
بر لبش کو شکری تنگ شد و تنگ شکر
عقل را فتنه شده از بن دندان نگرید
زلف او سایه طوبی است بکوشید مگر
سایه بر چشمه خورشید درفشان نگرید
آن مبینید که او نوش لب آمد شب وصل
عیش چون زهر من اندر شب هجران نگرید
دولت یوسف گم گشته چه بینید به مصر
زاری و محنت یعقوب به کنعان نگرید
گفتمش بوسه و جان، گفت که اینک سر و سنگ
هان و هان بوسه خران بوسه ارزان نگرید
عالمی فتنه او گشته و صد چون او را
عاشق بارگه خسرو ایران نگرید
تاج بخشی که بدو سلطنت آرام گرفت
خواجه نه فلک از بندگیش نام گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی درد و غم ناشی از عشق و جدایی است. شاعر با نگرانی به محبوب خود مینگرد و از زیباییهای او و عذاب ناشی از دوریشان سخن میگوید. او به نمادهای مختلف مانند یوسف و چاه اشاره میکند تا به عمق احساسش برسد. شاعر از شکست دلها و نشانههایی از وفاداری و پیمانهای شکسته سخن میگوید و به حالتی اشاره میکند که حتی عقل را هم در عشق مختل کرده است. در نهایت، شاعر اشاره به زجر یعقوب و مشقتهای او دارد که در غم فرزندش میسوزد. این اشعار، تجلی عواطف شدید انسانی و تجربهی از دست دادن محبوب است.
هوش مصنوعی: ای خدا، کاش آن محبوب خوشاندام که مانند سرو به آرامی حرکت میکند، به من نگاه کند و همچنین کاش آن چهره زیبا و آن موهای آشفتهاش به من توجه کند.
هوش مصنوعی: یوسف، چاه و ریسمان هر سه به هم مرتبط هستند و تو نمیبینی که چگونه زلف او بر لب آن چاه قرار گرفته و زنخدانش به چاه نگاه میکند.
هوش مصنوعی: بسیاری از دلها به خاطر غم و اندوه در حال سقوط هستند و بر آن حال، از عمق چاهی که به مانند زندان است، به پایین نگاه میکنند.
هوش مصنوعی: باد نمایانگر توافق یا قرار است، اما ای دلشدگان، با وجود سنگدلی و خواری، نباید به سادگی به دلسردی و قطع پیمان فکر کنید.
هوش مصنوعی: لبخندش مانند شکر است و عشق به او چنان قوی است که عقل را دچار حیرت و اشتباه کرده و از عمق وجودش به شدت غمگین است.
هوش مصنوعی: زلف او مانند سایه درخت طوبی است، پس تلاش کنید تا سایهی آن بر روی چشمهی خورشید نتابد و ننگرد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف یک وضعیت احساسی میپردازد. او به تصویر زیبای یک شب وصل میپردازد که در آن عشق و شادی وجود دارد، اما زمانی که به یاد روزهای جدایی میافتد، همانند زهر تلخی در دلش حس میکند و غمگین میشود. بنابراین، در این شعر تضاد بین لذت و درد عشق به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت یوسف که در گذشته گم شده به چه چیزی در مصر میارزد؟ در حالی که یعقوب در سرزمین کنعان از غم و اندوه و درد فراق او رنج میبرد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که بوسهای به من بده و جانم را به تو میسپارم، او در پاسخ گفت که اکنون وقت جدی گرفتاریها و مشکلات است. بوسههای بیارزش و بیمعنا فقط مختص افرادی نادان است.
هوش مصنوعی: برخی از افراد به شدت تحت تأثیر زیبایی و جاذبههای خاصی قرار گرفتهاند و به عشق و علاقه به مقام و جایگاه شاه ایران توجه نمیکنند.
هوش مصنوعی: تاجی که به کسی داده شده و به واسطه آن سلطنت او را آرام کرده است، نشان میدهد که نه تنها آسمان به خاطر خدمت او نامی برایش انتخاب نکرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب آن قامت چون سرو خرامان نگرید
یارب آن عارض و آن زلف پریشان نگرید
یوسف و چاه و رسن هر سه بهم دیده نه اید
زلف او بر لب آن چاه زنخدان نگرید
صد هزاران دل از پای در افتاده ز غم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.