چنین دارم از پیر داننده یاد
که شوریده ای رو به صحرا نهاد
پدر در فراقش نخورد و نخفت
پسر را ملامت بکردند، گفت:
از آن گه که یارم کس خویش خواند
دگر با کسم آشنائی نماند
به حقش که تا حق جمالم نمود
دگر هر چه دیدم خیالم نمود
نشد گم که رو از خلایق بتافت
که گم کرده ی خویش را بازیافت
پراکندگانند زیر فلک
که هم در توان خواندشان هم ملک
قوی بازوانند کوتاه دست
خردمند شیدا و هشیار مست
نه سودای خودشان نه پروای کس
نه در گنج توحیدشان جای کس
برآشفته عقل و پراکنده هوش
ز قول نصیحت گر آنده گوش
تهیدست مردان پرحوصله
بیابان نوردان بی قافله
به دریا نخواهد شدن بط غریق
سمندر چه داند عذاب حریق
عزیزان پوشیده از چشم خلق
ز زنارداران پوشیده دلق
به خود سرفرو برده همچون صدف
نه مانند دریا برآورده کف
گرت عقل یار است از اینان رمی
که دیوانه در صورت آدمی
نه مردم همین استخوانند و پوست
نه هر صورتی جان و معنی در اوست
نه سلطان خریدار هر بنده ای است
نه در زیر هر ژنده ای زنده ای است
اگر ژاله هر قطره ای در شدی
چو خر مهره بازار از او پر شدی
قضا را من و پیری از فاریاب
رسیدیم در خاک مغرب به آب
مرا یک درم بود و برداشتند
به کشتی و درویش بگذاشتند
سیاهان براندند کشتی چو دود
که آن ناخدا، ناخدا ترس بود
مرا گریه آمد زتیمار جفت
بر آن گریه قهقه بخندید و گفت:
مخور غم برای من ای پر خرد
مرا آن کس آرد که کشتی برد
بگسترد سجاده بر روی آب
خیال است پنداشتم یا به خواب
ز مدهوشیم دیده آن شب نخفت
نظر بامدادان به من کرد و گفت
عجب مانده ی ای یار فرخنده زای
ترا کشتی آورد، ما را خدای
چرا اهل معنی بدین نگروند
که ابدال در آب و آتش روند
نه طفلی کز آتش ندارد خبر
نگهداردش مار مهرور
پس آنان که در وجد مستغرق اند
شب و روز در عین حفظ حق اند
نگه دارد از تاب آتش خلیل
چو تابوت موسی زغرقاب نیل
چو کودک به دست شناور در است
نترسد اگر دجله پهناور است
تو بر روی دریا قدم چون زنی
چو مردان، که بر خشک تر دامنی
مگر دیده باشی که در باغ وراغ
بتابد به شب کرمکی چون چراغ
یکی گفتش ای کرمک شب فروز
چه بودت که پیدا نباشی به روز
ببین کآشتی کرمک خاکزاد
جواب از سر روشنائی چه داد
که من روز و شب جز به صحرانیم
ولی پیش خورشید پیدا نیم
قدم پیش نه کز ملک بگذری
که گر بازمانی، زدد کمتری
رتیمه و رتمه نخی است که به انگشت بندند تا چیزی را به خاطر داشته باشند. مؤلف گوید: این معنی سخن یکی از شعرای ایران را به خاطر همی آورد. خدایش خیر دهاد چه نیک سروده است:
نگردد تا فراموش آنچه گفتی دردمندان را
بر انگشت تو میخواهم که بندم رشته ی جان را
شیخ نجم الدین را در قبال پرسشی که از او شد، نیک پاسخ داد: او را پرسیده بودند که زمانی که گوئیم: «اللهم صل علی محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم » با وجودی که رتبه ی پیامبر ما(ص) از رتبه ابراهیم (ع) بالاتر است، آیا تشبیه صحیح است یا نه؟
شیخ نجم الدین پاسخ گفته است: منظور آن نیست که ایشان به درجه ی ابراهیم و آل وی رسند و از خط ایشان بهرمند شوند.
کسانی که معانی کلام را نمی شناسند، چنین پنداشته اند، اما مراد آن است که این رغبت بیان شود که خداوند بزرگداشت و اجلال در خور ایشان را عملی کند چنان که با ابراهیم و آل وی نیز به استحقاق ایشان عمل فرموده است.
خواهش در این جا آن است که ذات پروردگار آن را که در خور پیامبر است برگزیند هر چند که از آنچه در خور ابراهیم بوده است فزونتر بود.
در سخن نظایر این گونه تشبیه بسیار آمده است. چنان که کسی به دیگری که یکی از بندگانش را پوشانده یا انعام دیگر کرده است، گوید: با این یکی نیز چنان کن که با آن دیگری کردی. هر چند اولی را فضلی بر دیگری نبود و آخری استحقاق بیشتری را واجد نیز بود.
به فتراک پاکان درآویز چنگ
که عارف ندارد ز دریوزه ننگ
برو خوشه چین باش سعدی صفت
که گردآوری خرمن معرفت
دلم به کوی تو دامن کشان رود ترسم
که سوی خانه گریبان چاک چاک برد.
امی کسی است که نوشتن نداند. واژه بمنسوب واژه ی امت عرب بود که به ندانستن خط و کتاب معروف بوده اند. و وصف امی پیامبر(ص) یا از این حیث است یا از حیث نسبت وی به ام القری(مکه) است.
چه مردمان آنجا نیز چنان معروف بوده اند. همچنین ممکن است امی منسوب به ام به معنی مادر بود. یعنی وی همچنان بوده است که از مادر زاده شده یعنی نوشتن نیاموخته است. بدین ترتیب، زمانی که گوئیم پیامبر ما امی است، یکی از این سه وجه منظور است.
بدان همچنان که اکسیر در سبد پیرزنان یافت نمی شود، بل در گنجینه ی پادشاهان بزرگ یافت همی آید. اکسیر سعادت ابدی نیز نزد این و آن نیست و جز در گنجینه های الهی نیست.
و گنجینه های حق جلا و علا که در آسمان هاست، جواهر مجرد روحانی است و در روی زمین دل انبیاء و اولیاء. و آن کس که این اکسیر از جز اینان خواهد، راه گم کند و از راه راست لغزد.
و عاقبت کارشان ریا و ساختگی است و نیز افلاس و ساختگی بودنش زود مکشوف شود و حقیقت حالش نموده شود.
حق آن است که ایشان را با این گفته ی خداوند مخاطب قرار دهند که «فکشفنا عنک غطأک فبصرک الیوم جدید» از کمال مهربانی و رحمت خداوندی نسبت به بندگان است که یکصد و بیست و چهار هزار نبی پی در پی بفرستاده است که نسخه ای از این اکسیر آدمیان را آموزاند و ایشان را راه وصول بدین امر جلیل نمایاند.
خود این ارسال را چنین ممدوح داشته است. «هوالذی بعث فی الامیین رسولا» منهم، یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین ».
که مراد از تزکیه - خداوند بهتر داند - پاکیزه ساختن ایشان و دور کردنشان از صفات درندگان و حیوانات و مراد از تعلیم، آراستن ایشان به صفات فرشتگاه مقرب و فی الجمله مجرد ساختن ایشان از صفات ناپسند و آرایششان به کمالات است و از همه مراد آن که دل و تن آدمی به سوی خداوند متوجه شود و از جز او منصرف گردد.
از سخنان بزرگان: شکرگزار را نعمت افزوده شود و کافر نعمت را مردودی حاصل آید. خردمندترین مردم، عذرخواه ترین ایشان است.
زین العابدین (ع) را پرسیدند که کدامین عمل از دیگرکارها افضل است؟ گفت: این که به قوت خرسند باشی، سکوت پیشه کنی و بر رنج بردبار باشی و بر خطا نادم.
نیز از سخنان اوست که: کسی که سکوت پیشه کند، در چشم ها هیبت گیرد و مردمان به وی حسن ظن برند.
گفتی خبر دوست شنیدی چه شدت حال
این ها زکسی پرس که از خود خبری داشت
آن را که رسد ناوک دل دوز تو بر چشم
ناکس بودار چشم دگر پیش ندارد
بود نور خرد در ذات انور
بسان چشم سر در چشمه ی خور
اگر خواهی که بینی چشمه ی خور
ترا حاجت فتد با چشم دیگر
چه چشم سر ندارد طاقت و تاب
توان خورشید تابان دید از آب
چو از وی روشنی کمتر نماید
ترا ادراک آن دم می فزاید
چو مبصر از بصر نزدیک گردد
بصر ز ادراک او تاریک گردد
ندارد ممکن از واجب نمونه
چگونه داندش آخر، چگونه
دنیا خواهان سه چیز است: بی نیازی، عزت و راحت. کسی که به دنیا پرهیز پیشه کند، عزت یابد، کسی که قناعت ورزد مستغنی شود و کسی که کم کوشد، راحت آرد.
کلینی از ابان بن تغلب نقل کرده است که: از ابی عبدالله(ع) درخواستم که مرا از حق مؤمن خبر ده. فرمود بگذارش و تکرارمکن. گفتم: فدایت شوم و باز همان سؤال را تکرار کردم.
فرمود: این که نیم مالت را به وی دهی. سپس مرا نگریست و حال مرا دریافت و فرمود: ای ابان مگر نمیدانی که خدای عزوجل ایثارکنندگان بر نفس خویش را ذکر فرموده است؟ گفتم: بلی فدایت شوم.
فرمود: زمانی که حال خود با مؤمن تقسیم کردی. هنوز ایثار نکرده ای چه در آن صورت یکسان اید. زمانی ایثار کنی که از نصف دیگر نیز چیزی به وی بخشی.
سید شریف ضمن نقل اختلاف نظر راجع به واژه ی الله و اشتقاق آن گوید: چنان که عقلا در قبال ذات حق تعالی و صفاتش به سبب احتجابش به انوار عظمت حیران اند، در واژه ی الله نیز متحیراند.
گوئی بر این کلمه نیز اشعه ای از انوار خدائی تابش یافته است که چشم بینندگان را خیره می دارد. اختلاف شده است که این کلمه سریانی است یا عربی، اسم است یا صفت مشتق و اگر مشتق است، اصلش چیست. و این که اگر غیر مشتق است، علم است یا غیر علم.
در کافی، باب دعائم کفر از علی بن حسین(ع) نقل شده است که فرمود: منافق کسی است که نهی کند و نپذیرد، بدانچه نکند امر دهد.
تا آن جا که فرمود: شب کند و با سیری تمام همش شام است. صبح برخیزد و تمام همش خواب بعد بود و شب زنده داری نکند.
در همان کتاب از ابوعبدالله(ع) نقل است که، رسول خدا(ص) فرمود: زیادتی خشوع تن بر آنچه در قلب است، نزد ما نفاق نامیده می شود. این حدیث، آخرین حدیث باب موصوف است.
ابراهیم بن ادهم به طواف بود. جوانی زیباروی و موی برندمیده را دید و لختی به وی نگریست و سپس رو از او گرداند و در بین مردمان شد.
زمانی که به خلوت آمد، کسی بر او خرده گرفت که: پیش از این ندیده بودیم که به موی برندمیده ای بنگری؟ گفت: وی فرزند من است، به خراسان کودک که بود، ترکش کردم.
زمانی که بزرگ شده، در جستجوی من از آن سامان بیرون شد. از آن ترسیدم که وی مرا از خداوند به خود مشغول دارد و نیز برحذر شدم مبادا مرا بشناسد و به من انس گیرد. و سپس سرود:
در هوای تو مردمان را یکسره ترک بگفتم، و فرزندان خویش برای دیدن تو یتیم بکردم. اگر در ره عشق مرا قطعه قطعه کنند، دل هرگز مشتاق غیر تو نخواهد شد.
راضی به غم جدائیم خواهی ساخت
بیگانه ز آشنائیم خواهی ساخت
جور تو زیاده از حد صبر من است
مشهور به بیوفائیم خواهی ساخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، حکایتی از یک پیر دانا نقل میشود که دربارهٔ عشق و آشنایی با حقیقت انسان سخن میگوید. در این حکایت، فردی عاشق به صحرا میرود و در جدایی از یار خود رنج میکشد. او از سر عشق و شیدایی، علاقهای به دیگران ندارد و همه چیز را فانی میبیند. همچنین، اشاره به حال افراد عاقل و خویشتندار میشود که تحت تأثیر احساسات نمیروند و در جستجوی حقیقت هستند.
پیر از تجربیات خود میگوید و تأکید میکند که افرادی که در مسیر عشق و معرفت قرار دارند، باید تلاش کنند تا از وسوسههای دنیا دور شوند. او همچنین بر اهمیت علم و عرفان و روشنگری نسبت به کلمات الهی و روحانیت تأکید میکند و بیان میدارد که منشا همه خوبها از خداوند است.
متن به بحثهای فلسفی و عرفانی میپردازد و به بیمعنایی ظاهری دنیا و نیاز به توجه به باطن و معانی حقیقی اشاره دارد. همچنین در انتها به اخلاقیات و روابط انسانی پرداخته میشود و بر توجه به نیاز دیگران و ایثار نسبت به مؤمنان تأکید میشود.
هوش مصنوعی: من از یک فرد دانا به یاد دارم که یک دیوانه به سوی بیابان رفت.
هوش مصنوعی: پدر که از دوری خود ناراحت و نگران است، به خاطر عدم خواب و خوراکش، پسرش را مورد سرزنش قرار میدهد و میگوید:
هوش مصنوعی: از زمانی که محبوبم کسی را به عنوان خودی میشناسد، دیگر با هیچکس آشنایی ندارم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جمال حقیقیام را به من نشان داد، هر چیزی که دیدم فقط در خیال من بود.
هوش مصنوعی: اینگونه به نظر میرسد که فردی که در جستجوی خود و هویتش است، از چشم مردم دور نشد و در نهایت موفق شد گمشدهی خود را پیدا کند.
هوش مصنوعی: زیر آسمان انسانهای متنوعی وجود دارند که هم میتوانند در آرامش زندگی کنند و هم صاحب قدرت و ثروت باشند.
هوش مصنوعی: قدرت بدنی افراد ممکن است زیاد باشد، اما انسان خردمند و عاشق، حتی اگر دستش کوتاه باشد، با هوشیاری و مستی خود میتواند تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
هوش مصنوعی: نه به دنبال خواستههای خود هستند و نه نگران دیگران. در حقیقت، در دنیای توحیدشان جایی برای هیچکس دیگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عقل و هوش افراد هنگام شنیدن نصیحتهای دیگران به هم میریزد و به هم میخورد.
هوش مصنوعی: مردان فقیر و صبوری که در بیابانها سفر میکنند و بدون گروه و همراه هستند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که بط، از خطرات و عذابهای آتشین غرق شدن در دریا بیخبر است. او نمیداند که چه درد و عذابی ممکن است در انتظارش باشد.
هوش مصنوعی: عزیزان به دلیل ظرافت و زیباییشان از چشم مردم پنهان هستند، مانند کسانی که در پوششهای زیبا و گرانبها پنهان میشوند.
هوش مصنوعی: شخصی که humble و متواضع است، مانند صدف درون خود را حفظ میکند و خود را بالا نمیآورد، برعکس دریا که همیشه در حال جوش و خروش و نمایش است.
هوش مصنوعی: اگر عقل و خرد همراهت باشد، از این افراد دوری کن، زیرا دیوانه در قالب انسان ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: نه مردم تنها همین استخوان و پوست هستند، بلکه هر چهرهای در آن روح و معنایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر شخصی هر ارزشی ندارد و بَرَندگی او به مقام و نژادش نیست، بلکه زیر ظاهر ساده برخی افراد ممکن است روح و زندگی پر ارزشتری وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر هر قطره باران مانند مروارید باارزش شود، بازار از آن پر میشود.
هوش مصنوعی: تقدیر ما را به همراه پیری به سرزمینی غریب در مغرب رساند، جایی که در آن آب جاری بود.
هوش مصنوعی: من فقط یک درم داشتم که آن را هم گرفتند و به کشتی بردند و درویش را تنها گذاشتند.
هوش مصنوعی: کشتی به سوی تاریکی رفت و سیاهیها آن را به کناری پرتاب کردند، زیرا ناخدای کشتی فردی ترسو بود و قدرت هدایت آن را نداشت.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که بر دوش دارم، گریهام گرفت. در مقابل این اندوه، او با قهری خندهآور به من خندید و گفت:
هوش مصنوعی: نگران من نباش، ای انسان دانشمند. برای من کسی میآید که بتواند مرا از این وضعیت نجات دهد.
هوش مصنوعی: سجاده را بر روی آب پهن کرده بودند و من فکر میکردم که این واقعی است یا شاید در خواب هستم.
هوش مصنوعی: در حالی که گیج و حیران بودم، چشمانم در آن شب بیدار نماند. اما صبح زود، نگاهی به من انداخت و چیزی گفت.
هوش مصنوعی: ای دوست، چه شگفتانگیز است که تو با خوشبختی به دنیا آمدهای و سرنوشت تو مانند کشتیای است که ما را به سمت خداوند میبرد.
هوش مصنوعی: چرا افراد آگاه و عمیق به این موضوع توجه ندارند که بزرگانی از جمله ابدال، در شرایط سخت و دشواری چون آب و آتش نیز حاضر میشوند؟
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که مانند یک کودک بیخبر از خطر آتش، باید کسی باشد که او را از خطرات حفاظت کند. در واقع، نیاز به مراقبی مهربان و دلسوز حس میشود که او را در برابر مشکلات و خطرات زندگی نگه دارد.
هوش مصنوعی: افرادی که در حال شادی و سرور به سر میبرند، در تمام شب و روز به توجه و حفظ حقیقت مشغولاند.
هوش مصنوعی: نگهداشتن از حرارت آتش ابراهیم خلیل مانند نگهداشتن تابوت موسی در آبهای نیل است.
هوش مصنوعی: کودکی که در آب شناور است، اگرچه دجله بزرگ و وسیع است، از آن نخواهد ترسید.
هوش مصنوعی: زمانی که تو بر روی دریا گام برمیداری، مانند مردانی هستی که بر روی زمینهای خشک پا میزنند.
هوش مصنوعی: آیا تا به حال دیدهای که در باغ و باغچه، شبها نور کرمهای شبتاب مانند چراغی بتابد؟
هوش مصنوعی: یکی از افراد به یک کرم شبتاب گفت: "چرا در روز دیده نمیشوی و فقط در شب ظاهر میشوی؟"
هوش مصنوعی: بنگر که چگونه این کرم خاکی با نور دانایی خود پاسخ میدهد.
هوش مصنوعی: من همیشه در صحرا زندگی میکنم، اما در برابر خورشید، دیده نمیشوم.
هوش مصنوعی: برای اینکه از موقعیت خود بیرون نروی، جلو بگذار قدم. زیرا اگر درنگ کنی، کمتری نصیبت خواهد شد.
هوش مصنوعی: رتیمه و رتمه نخی است که به انگشت میبندند تا چیزی را به یاد داشته باشند. نویسنده میگوید: این معنا یادآور یکی از اشعار شاعران ایرانی است. درخواست میکند خدا او را خوش نصیب کند، زیرا او به زیبایی شعر سروده است.
هوش مصنوعی: نخواهم گذاشت آنچه تو گفتی فراموش شود. من دردمندان را به تو میسپارم تا من بتوانم زندگیام را به آنها وصل کنم.
هوش مصنوعی: شیخ نجم الدین به پرسشی که از او شده بود، به خوبی پاسخ داد. از او سؤال کرده بودند که وقتی میگوییم: «اللهم صل علی محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم»، با این حال که مقام پیامبر ما (ص) از مقام ابراهیم (ع) بالاتر است، آیا این تشبیه درست است یا نه؟
هوش مصنوعی: شیخ نجم الدین توضیح داده که منظور این نیست که آنها به مقام ابراهیم و خانوادهاش برسند و از ویژگیهای آنها استفاده کنند.
هوش مصنوعی: افرادی که به درک معانی عمیق کلام نرسیدهاند، چنین تصور کردهاند که مقصود چیست، اما در حقیقت خواسته شده که نشان داده شود خداوند احترام و عزت شایسته آنها را به عمل آورد، همانطور که با ابراهیم و خانوادهاش به سبب شایستگیهایشان عمل کرده است.
هوش مصنوعی: خواست این است که خدای متعال کسی را انتخاب کند که شایسته مقام پیامبری باشد، حتی اگر این انتخاب بالاتر از مقام ابراهیم باشد.
هوش مصنوعی: در صحبتها، تشبیههای مشابه این موضوع زیاد به کار رفته است. برای مثال، فرض کنید فردی به دیگری میگوید: با این نفر هم همانطور که با آن یکی رفتار کردی، رفتار کن. در حالی که ممکن است فرد اول هیچ برتری نسبت به فرد دوم نداشته باشد و فرد دوم هم شایستگی بیشتری برای دریافت آن رفتار خاص داشته باشد.
هوش مصنوعی: به بهانه پاکان و دوستداران حقیقت، به ساز و آواز بپرداز که عالم واقعی هرگز از محبت و درخواست کمک شرمنده نمیشود.
هوش مصنوعی: برو و مانند سعدی خوشهچین باش، یعنی به جمعآوری و گردآوری دانش و معرفت بپرداز.
هوش مصنوعی: دل من به سمت مکان تو میرود، اما میترسم که وقتی خواهم به خانه برگردم، لباس من پاره و چاکچاک باشد.
هوش مصنوعی: امی به معنای کسی است که خواندن و نوشتن نمیداند. این واژه به عربی به افرادی اشاره دارد که با خط و نوشتن آشنا نیستند. در مورد پیامبر(ص)، این صفت میتواند به معنای ندانستن نوشتن باشد یا به دلیل تعلق او به مکّه، که به آن «ام القری» گفته میشود، باشد.
هوش مصنوعی: مردمان آنجا نیز به همین اندازه مشهور بودهاند. همچنین ممکن است کلمه "امی" به معنای مادر باشد، به این معنا که او از مادرش به دنیا آمده و نتوانسته نوشتن را بیاموزد. بنابراین، وقتی میگوییم پیامبر ما امی است، یکی از این سه معنا مدنظر است.
هوش مصنوعی: اکسیر، که به معنای دارویی شفا بخش و چاره ساز است، در سبد پیرزنان یافت نمیشود. بلکه، این نوع مایعات در مخازن و گنجینههای پادشاهان بزرگ وجود دارد. همچنین، اکسیر سعادت ابدی نیز در دست هر کسی نیست و تنها در گنجینههای الهی قرار دارد.
هوش مصنوعی: گنجینههای حق و ارزشهای الهی که در آسمانها وجود دارند، مانند جواهرهای روحانی خالص هستند و در زمین، در دلهای پیامبران و اولیاء الهی قرار دارند. هر کسی که به دنبال این ارزشها از غیر آنها باشد، در مسیر خود گم خواهد شد و از راه راست منحرف میشود.
هوش مصنوعی: در نهایت، امور آنها به ریا و فریبکاری تبدیل میشود و همچنین فقر و نادرستی آن خیلی زود آشکار خواهد شد و حقیقت وضعیتشان نمایان خواهد گردید.
هوش مصنوعی: باید به آنها گفته شود که خداوند در قرآن فرموده است: «ما پرده را از چشمان تو برداشتیم، امروز بینا هستی.» این نشاندهنده محبت و رحمت فراوان خدا به بندگانش است که برای هدایت آنها 124 هزار پیامبر را فرستاده است تا نسخهای از این اکسیر انسانی را به آنها بیاموزند و راه رسیدن به این حقیقت بزرگ را نشان دهند.
هوش مصنوعی: او کسی است که پیامبری را در میان بیسوادان فرستاد تا آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاکیزه کند و کتاب و حکمت را به آنها بیاموزد، در حالی که آنان پیش از این در گمراهی آشکاری بودند.
هوش مصنوعی: تزکیه به معنای پاک و دور کردن انسان از ویژگیهای ناپسند و حیوانی است. تعلیم نیز به معنای آراستن انسان به ویژگیهای عالی و فرشتگان و رهایی از صفات ناپسند است. هدف نهایی این دو مرحله، توجه دل و جسم انسان به خداوند و دور شدن از غیر اوست.
هوش مصنوعی: اگر کسی شکرگزار باشد، نعمتهای بیشتری به او داده میشود، اما کسی که نعمتها را نادیده میگیرد، عذاب میبیند. باهوشترین افراد، کسانی هستند که بیشتر از دیگران عذرخواهی میکنند.
هوش مصنوعی: از زین العابدین (ع) سؤالی کردند که کدام عمل از دیگر کارها بهتر است؟ ایشان پاسخ دادند: بهترین عمل این است که با آنچه داری راضی باشی، سکوت را برگزینی، در برابر سختیها صبر کنی و از اشتباهاتت پشیمان باشی.
هوش مصنوعی: از جملههای اوست که بیان میکند: کسی که در سکوت بماند، در نظر مردم دارای وقار و احترام خواهد بود و آنان نسبت به او خوشباور خواهند بود.
هوش مصنوعی: گفتی آیا حال دوستان را شنیدی؟ شدت بیخبری این افراد را از کسی بپرس که خود از حالش باخبر است.
هوش مصنوعی: کسی که تیر عشقت به دلش مینشیند، برای او کسی دیگر اهمیتی ندارد و چشم به دیگری نمیدوزد.
هوش مصنوعی: نور عقل و خرد در ماهیت الهی به گونهای است که مانند چشمهای ما در روشنایی خورشید عمل میکند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی نور خورشید را ببینی، نیاز است که از دیدگاه دیگری به آن نگاه کنی.
هوش مصنوعی: چشم انسان نمیتواند زیبایی و درخشش خیرهکننده خورشید را از آب ببیند و تحمل کند.
هوش مصنوعی: هرگاه که نور او از تو کمتر گردد، در آن لحظه درک و فهم تو بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: وقتی بیننده به مشاهده نزدیکتر میشود، توانایی او در درک و فهم از بین میرود.
هوش مصنوعی: امکان ندارد که آنچه واجب است، نمونهای نداشته باشد. پس چگونه میتوان آن را شناخت و درک کرد؟
هوش مصنوعی: دنیا به دنبال سه چیز است: استقلال، عزت و آسایش. فردی که از دنیا دوری کند، به عزت میرسد، کسی که به قناعت رو آورد، به بینیازی دست مییابد و کسی که کمتر تلاش کند، به آسایش دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: کلینی از ابان بن تغلب روایت کرده که او از ابی عبدالله (علیهالسلام) خواسته است که درباره حق مؤمن توضیح بدهد. ابی عبدالله به او گفته که به موضوع فکر کند و سؤالش را تکرار نکند. اما ابان، به نشانه ارادتش، مجدداً همان سؤال را مطرح کرده است.
هوش مصنوعی: فرمود: این که بخشی از مال خود را به او بدهی. سپس مرا نگریست و وضعیت مرا درک کرد و فرمود: ای ابان، آیا نمیدانی که خداوند عزیز و جلیل ایثارگران را مورد ستایش قرار داده است؟ گفتم: بله، فدای شما شوم.
هوش مصنوعی: زمانی که حالت خود را با یک مؤمن تقسیم کنی، هنوز ایثار نکردهای، چرا که در آن صورت شما دو نفر یکسان هستید. ایثار واقعی زمانی است که از آنچه داری، حتی از نصف آن، چیزی به او بدهی.
هوش مصنوعی: سید شریف در مورد اختلاف نظرها درباره واژه "الله" و ریشه آن بیان میکند که همانطور که عقلها به خاطر عظمت و جلال ذات حق تعالی و صفاتش دچار حیرت هستند، در مورد واژه "الله" نیز دچار سردرگمی و تردید هستند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که بر این کلمه نوری از جانب خدا تابیده شده است که توجه هر بینندهای را جلب میکند. در مورد این کلمه اختلاف نظر وجود دارد که آیا ریشهاش به زبان سریانی برمیگردد یا عربی است، آیا اسم است یا صفت مشتق و در صورت مشتق بودن، ریشهاش چیست. همچنین این بحث مطرح است که اگر غیرمشتق باشد، آیا از نوع علم است یا نه.
هوش مصنوعی: در کافی، در بخشی به نام دعائم کفر از علی بن حسین (ع) نقل شده است که فرمود: منافق کسی است که دیگران را از کاری نهی میکند، اما خود آن کار را انجام میدهد و به آنچه که خود انجام نمیدهد، دستور میدهد.
هوش مصنوعی: تا جایی که اشاره شده، شب باید با آرامش و به طور کامل سپری شود و در واقع شب فقط برای خوابیدن است. صبح که بیدار میشود، تمام روز هم باید به خواب ادامه دهد و شب را نمیتواند بیدار بماند.
هوش مصنوعی: در همان کتاب گفته شده که ابوعبدالله(ع) نقل کرده است که رسول خدا(ص) فرمودند: اگر کسی نسبت به چیزی که در دلش است، خشوع بیشتری در ظاهر نشان بدهد، این رفتار در نظر ما نفاق محسوب میشود. این روایت آخرین مورد در این موضوع است.
هوش مصنوعی: ابراهیم بن ادهم در حال طواف کعبه بود. او جوانی خوشچهره و با موی زیبایی را دید و لحظهای به او نگاه کرد، سپس به سمت دیگر چرخید و به جمعیت دیگر پیوست.
هوش مصنوعی: وقتی به تنهایی رفت، کسی به او انتقاد کرد که: قبلاً هرگز ندیده بودیم که به موهای کسی نگاه کنی. او پاسخ داد: او پسر من است، وقتی که به خراسان رفت، هنوز کودک بود و او را رها کردم.
هوش مصنوعی: وقتی که او بزرگ شد، به دنبال من از آنجا رفت. از این موضوع نگران شدم که نکند او مرا به خود مشغول کند و همچنین از این ترسیدم که مبادا مرا بشناسد و به من وابسته شود. بعد از آن شعری سرود:
هوش مصنوعی: در حضور تو، همه مردم را کاملاً فراموش کردم و برای دیدنت، فرزندانم را بیمادر و یتیم کردم. حتی اگر در راه عشق مرا تکهتکه کنند، قلبم هیچگاه به کسی جز تو نخواهد تپید.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، ما را به غم جدایی راضی میکنی و میتوانی دوستیهای نزدیکمان را به احساس بیگانگی تبدیل کنی.
هوش مصنوعی: رفتار نادرست تو بیش از حد تحمل من است و اگر بخواهم، به معروف شدن به بیوفایی دامن میزنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.