قال النّبیّ علیه السّلام: کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیّته.
گفتم میر را که تو همچون بوتیماری، که سر فروکرده و همّت و وهم دربسته که مرا این می باید و آن میباید، چون کژپایک که گِردِ آب میگردد و کرمکی میجوید، تو گرد جهان میگردی و قدم به تأمّل و تأنیّ برمیداری و می نهی و جاه و مال میطلبی. اگر از بهر آن میطلبی تا خداونده باشی و اینها به فرمان تو باشد درآمدن و در رفتن، محال میطلبی زیرا که چندین هزار آدمی خداونده نشدند، تو نیز هم نشوی. آخر کدام صحّت به فرمان تو آمد و به فرمان تو رفت، و کدام فرزند به فرمان تو آمد و به فرمان تو رفت تا چنین مغرور شدی و غلط افتادی؟ پس معلوم شد که خداوندی نتوانی گرفتن. اکنون چه کارجویی میکنی، یعنی کار دیگران چه میکنی بیآنکه تو را بفرمایند؟ و اگر چنگ در کار به فرمان میزنی در ولایت کسی میخواهی تا آشنا و چاکر باشی خداوندِ آن ولایت را، و نمیدانی که اینها را که میگیری به امانت و عاریت میگیری و شبانی میکنی و گوسفندان خداوند آن ده میستانی تا نیکو داری و نگاه داری. و تو نمیدانی که هرچه بیش طلبی بار تو بیش شود و کار تو مشکلتر بود. چو در عهدهٔ اینقدر امانت درماندهای دیگر چه میطلبی؟ بنگر در این امانت و عاریتها که داری، اگر صیانتی بجای میآری دیگر میطلب و اگر خیانت میکنی دیگر مَطلب.
اکنون حاصل این است که با درستی و راستی استوار باش تا باطل و نادرست تو را نرباید، و بدان که باطل و نادرست صف کشیدهاند و به سوی تو حمله میآرند و خود را بر تو عرضه میدهند، امّا چه غم چو در چشم و حواس تو حق برقرارِ خود است. اکنون حیات دنیا باطل است، از آنکه باطل آن باشد که مینماید و چیزی نباشد، همچون سحر که بنماید و چون چشم بمالی آن خیال نمانده باشد، و همچنانکه در تاریکی دیو چون مناره مینماید، چو لا حول کنی هیچ نپاید. و این حیات دنیا و خوشی دنیا صف زده است از مشرق تا مغرب، از عملها و شهوت و نهمت و آرزوی فرزندان و شره جمعیّت و خویش و تبار و آبروی و زینت و زبردستی، و این همه بر تو حمله میآرند و از این خیالهای فایدهٔ دنیاوی چندین بار دیدی که آمدند و رفتند و هیچ نمانده است و حاصل آن خاکی یا عقوبتی بوده باشد. امّا سعادت تو به آخرت و به طلب آخرت باز بسته است. اکنون نسبت تو به خاک است و خاک را چه اثر باشد؟ همچنانکه خاک را چه خبر است از نسبت تو به وِی، و خاک را از تو چه کمال و تو را از خاک چه کمال؟ و دورِ تو نیز گذرد و خاک شوی، پس خاک را از خاک چه اثر شود؟
دیدی که دنیا حیات نمود و لیکن هیچ نبود. اکنون چو این باطل تو را از حق میکَنَد تو در دست وِی اسیر باشی، اگر فرصت یابی بگریز به حق بازآی، که توبه عبارت از این است تو که عمارت و بنا را دوست داری چون دلت آنجا نیارامد باز به دست خود خراب میکنی، و جاییت که دل بیارامد بنا درمیافکنی و اگر جایی نهایستی و دلت فرونیاید در بنای تن خود و قالب خود تدبیر میکنی و صحت وی میورزی. پس چنان باشد که در زمین مردمان و بر چه ویران بنا میافکنی، باری بنا چنان افکن که اگر خداونده بیاید و آن را ویران کند چوبی بماند که با خود ببری. نمیبینی اهل خرگه را به هر کجا که روند بنا با خود ببرند. اکنون چنان باش که شقّهای خیمهات را چون فروگشایند، جایی دیگر باز توانی گشاییدن و برآوردن، یعنی کالبد را چنان برآر که چوب وی در جای دیگر خرج شود، چنانکه نحل جانت که در سنبل حواس خمسه ذلل میرود و از رنگهای آدمی میگیرد و از بویهای سخن میگیرد و از مزههای طعام میگیرد و به لعاب خود خانه کالبد را ترتیب میکند
و اللّه اعلم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: نویسنده در این متن به اهمیت مسئولیت و دوری از غرور در زندگی اشاره میکند و به روایت پیامبر اسلام استناد میکند که هر فردی مسئول رعیته خود است. او هشدار میدهد که انسانها مانند بوتیماری هستند که به دنبال تأمین نیازهای خود میگردند، اما توجه نمیکنند که همه چیز تحت فرمان خداوند است و تلاش برای به دست آوردن مال و جاه نمیتواند انسان را به مقام خداوندی برساند.
شخصیت در متن به این نکته اشاره میکند که هر آنچه در اختیار داریم، امانت است و باید به درستی از آن نگهداری کنیم. او خواستار آن است که انسانها با صداقت و راستگویی زندگی کنند و فریب دنیا و آرزوهای آن را نخورند. او تأکید میکند که زندگی دنیوی فانی است و به جای تعلق به دنیای زودگذر، باید به سعادت در آخرت فکر کنیم.
در نهایت، نویسنده پیشنهاد میکند که باید ساختار زندگی را بر اساس ارزشهای اخلاقی بنا کنیم و در تلاش برای بهبود روح و جان خود باشیم، تا در صورت آمدن زمان مرگ، با آرامش و آمادگی با خداوند ملاقات کنیم.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) فرمودند: همه شما مسئولانی هستید و هر کدام از شما باید پاسخگوی افرادی باشد که تحت مسئولیت شما قرار دارند.
هوش مصنوعی: به کسی میگویم که تو مانند آدمی هستی که فقط نگرانیهای خود را با دقت میچرخاند و در پی چیزهایی است که در دسترسش نیست. تو در جستجوی قدرت و ثروت هستی، اما اگر با هدف رسیدن به مقام و فرمانروایی به این کار مشغولی، در اشتباه هستی، زیرا هزاران نفر که به دنبال چنین چیزی بودند، به آن نرسیدند. آیا تو فکر میکنی که میتوانی چیزی را در اختیار بگیری که به واقع تحت کنترل تو باشد؟ آیا تا به حال دیدی که یک چیز با خواسته تو به وجود آمده یا یک فرزند با اراده تو به دنیا آمده باشد؟ پس در نتیجه، معلوم است نمیتوانی به این خواسته دست یابی. اکنون در کار دیگران چه نقشی ایفا میکنی بدون اینکه کسی تو را راهنمایی کند؟ اگر در پی اعمالی هستی با اجازه کسی، باید تحت نظر و خدمت آن شخص باشی، در حالی که نمیدانی آنچه به دست میآوری، فقط امانت است و باید به خوبی از آن محافظت کنی. هرچه بیشتر بخواهی، بار بیشتری بر دوش تو خواهد بود و کار برایت دشوارتر خواهد شد. اگر نمیتوانی به درستی از این امانتها نگهداری کنی، چرا باز هم به دنبال چیزهای دیگر هستی؟ به آنچه داری توجه کن، اگر به درستی از آنها محافظت میکنی، به دنبال چیزهای دیگر برو، و اگر خیانت میکنی، دیگر چیزی نخواه.
هوش مصنوعی: حال باید درستی و حقیقت را در خود نگهداری تا گمراهی و نادرستی تو را فریب ندهد. بدان که نادرستی در کمین است و به سمت تو میآید، اما اگر حقیقت در دل و چشم تو باشد، نگران نباش. زندگی دنیا به خودی خود بیارزش است و مانند سحر است که فقط ظاهر میشود و در واقع هیچ نیست. چون که سحر را نمیتوان در تاریکی دید و تنها در روشنایی بر تو نمایان میشود. زندگی و لذتهای دنیوی از همه جهات به تو حملهور میشوند، مانند آرزوهای بیهوده، شهوت و تمنای فرزندان و تمایل به جمعآوری ثروت و مقام و زیبایی. اینها همه میآیند و میروند، و آنچه میماند یا خاک است یا عواقب بد. اما خوشبختی و سعادت تو در آخرت نهفته است. نسبت تو به خاکی که در آن زندگی میکنی چیست؟ خاک چه نسبتی با تو دارد و تو چه کمالی از آن به دست میآوری؟ در نهایت، خودت هم به خاک برمیگردی و خاک نیز هیچ ارزش و تأثیری از تو نمیگیرد.
هوش مصنوعی: دنیا به حیات خود ادامه میدهد و در عین حال چیزی نیست. اکنون اگر این بیارزشی تو را از حقیقت دور کند و به دست آن گرفتار شوی، اگر فرصتی یافتی، به حقیقت بازگشت کن. توبه یعنی اینکه تو که عاشق بنای زندگی هستی، وقتی دلت در آنجا آرام نمیگیرد، خودت آن را ویران میکنی. اما جایی که دلت آرام میگیرد، بنا را به درستی میسازی. اگر در جایی نباشی و دلت آرام نگیرد، باید در تدبیر جسم و ظاهرت تلاش کنی و آن را به درستی نگهداری. بنابراین، باید در میان مردم بناهایی بسازی که اگر خداوند آنها را ویران کند، چیزی برای تو باقی بماند. آیا نمیبینی که مردم در هر جا که میروند، بنای خود را با خود میبرند؟ حالا باید چنان باشی که وقتی تیرکهای چادر تو را جمع میکنند، بتوانی در جای دیگری آن را برپا کنی. یعنی برای قالب وجودت تلاش کن که در جای دیگر نیز بتوانی از آن استفاده کنی، همانطور که روح تو از احساسات و تجربیات مختلف تغذیه میکند و با آنها به ساختار بدن شکل میدهد.
هوش مصنوعی: و خداوند بهتر میداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.