ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۱۸ دل بر کندم زین تن بیمار ، ای دوست بازم خرازین بلطف یک بار ، ای دوست مگذار مرا بردر پندار ، ای دوست چون بردرت آمدم بزنهار ، ای دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دوستش میخواهد که کمکش کند تا از درد و رنجی که از بدن بیمار خود رنج میبرد، جدا شود. او به دوستش درخواست میکند که اجازه ندهد در افکار منفی غرق شود و یادآوری میکند که او همیشه در کنار اوست و به نوعی مانند برادرش است.
هوش مصنوعی: دل را از این بدن بیمار جدا کردم، دوستم، دوباره با لطف خود، برگردان به من.
هوش مصنوعی: ای دوست، مرا در آرزوی خیالاتت حبس نکن؛ زیرا من به خاطر دلسوزی و محبت به تو آمدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.