اصل ایمان هست شش چیز ای وحید
با تو گویم گر بدل خواهی شنید
سه از آن شش با یقین خوف و رجاست
پس توکل با محبت با حیاست
هرکرا نور یقین حاصل بود
صاحب ایمان و روشن دل بود
هر که خوفی نبود اندر جان او
ای پسر باشد ضعیف ایمان او
نامهٔ اعمال اگر نبود سپید
رو مباش از رحمت حق ناامید
هر کرا نبود توکل با خدای
شایدت بروی بگریی های های
آنکه حب حق نباشد در دلش
از عمل جز باد نبود حاصلش
باش ای بنده خدا را دوست دار
تا شوی تو از عذابش در کنار
ای برادر شرمی از ایمان بود
بی حیا از زمرهٔ شیطان بود
گر تو هستی مومن و پرهیزگار
از خدای و از خلایق شرم دار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.