عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۴ شمع آمد و گفت: جانِ من میسوزد وز جان تن ناتوانِ من میسوزد سوگند همی خورم به جان و سرِ خویش وز سوگندم زبانِ من میسوزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شمع به بیان احساس خود میگوید که جانش در حال سوختن است و این سوختن به سبب ناتوانی تنش است. او با قسم به جان و سرش میگوید که کلامش نیز از این سوختن رنج میبرد.
هوش مصنوعی: شمع گفت: جانم در آتش میسوزد و من دردم را از ناتوانی بدنم حس میکنم.
هوش مصنوعی: به جان و وجود خودم قسم میخورم، و از شدت قسمی که خوردهام، زبانم در حال سوختن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.