گنجور

 
عطار

در عشق دلم هیچ نمیسنجد از او

هر دم به غمی دگر همی رنجد از او

زان تنگ دهان میبنگویم سخنی

تنگ است دهان برون نمیگنجد از او

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode