گنجور

 
عطار

دل دوش ز لعلِ همچو قندش میسوخت

جان نیز ز زلفِ چون کمندش میسوخت

خورشید سپر فکنده میرفت خجل

تا روز و شبِ تیره سپندش میسوخت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode