گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

گه شانه کش طرهٔ لیلا باشی

گه در سر مجنون همه سودا باشی

گه آینهٔ جمال یوسف گردی

گه آتش خرمن زلیخا باشی

عطار

دوش آمد و گفت: چند تنها باشی

گر قطره نباشی همه دریا باشی

هرگه که تنت جهان و دل جان گردد

تو جان و جهان شوی همه ما باشی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه