مگر محمود میشد با سپاهی
رسیدش پیش درویشی براهی
سلامی کرد شاه او را دران دشت
علیکی گفت آن درویش و بگذشت
بلشکر گفت شاه پاک عنصر
که بینید آن گدا با آن تکبّر
بدو درویش گفت ار هوشمندی
گدا خود چون توئی بر من چه بندی
که در صد شهر وده افزون رسیدم
بهر مسجد گدائی تودیدم
چو جَوجَو نیم جَو بر هر سرائی
نوشتند از پی چون تو گدائی
ندیدم هیچ بازار و دکانی
که از ظلمت نبود آنجا فغانی
کنون گر بینش چشمت تمامست
ز ما هر دو گدا بنگر کدامست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.