چو خواهد شد دورخ در خاک ریزان
دورخ در خاک مالید ای عزیزان
براندیشید از آن ساعت که در خاک
فرو ریزد دو رخ چون برگ گل پاک
در آن ساعت نه بتوانید نالید
نه رخ در پیش او در خاک مالید
کنون باری شما را قدرتی هست
شبان روزی بدین سان حضرتی هست
چرا در کار حق سستی نمایید
اگر مردید پس چستی نمایید
بمردی آنگه آید افتخارت
که تو کاری کنی کاید بکارت
تو خواهی تا بسی طاعت کنی تو
ولی از جهل یک ساعت کنی تو
نخواهد ماند با تو هیچ هم راه
مگر سوز دل و آه سحرگاه
تو خود هرگز شبی در درد این کار
نداری خویش را تا روز بیمار
مخسب ای دوست تا بیدارگردی
مگر شایستهٔ اسرار گردی
چرا خفتی تو چون در عمر بسیار
نخواهی شد ز خواب مرگ بیدار
بروبا گورت افکن خواب خود را
مگر بیدار گردانی خرد را
ببین کین آفتاب مانده عاجز
نکرد از خواب چشمی گرم هرگز
گرت چون آفتاب این درد باشد
ز بی خوابیت رویی زرد باشد
الا ای روز و شب در خواب رفته
برآمد صبح پیری و تو خفته
نمیترسی که مرگت خفته گیرد
دلت را خفته و آشفته گیرد
تو درخوابی و بیداران برفتند
عزیزان وفاداران برفتند
تویی در کیسهٔ این دهر خود رای
بمانده هم چو سیم قلب برجای
ز غفلت بر سر غوغا بماندی
سری پر لاف و پر سودا بماندی
گرفتم شب نخفتی صبح گاهان
خراخفتی چو خفتی دیرگاهان
مکن در وقت صبح ای دوست سستی
که داری ایمنی و تن درستی
چو پیدا شد نسیم صبح گاهی
در آن ساعت بیابی هرچ خواهی
هر آن خلعت کزان درگاه پوشند
چوآید صبح دم آنگاه پوشند
چو شب از صبح گردد حلقه درگوش
درآید ذرهای خاک درجوش
دلی کو از حقیقت بوی دارد
ببیداری آن دم خوی دارد
ترا گر سوی آن درگاه راهیست
بوقت صبح خون آلود آهیست
دلا آن دم دمی از خواب دم زن
بآهی حلقهٔ را بر حرم زن
برآر از سینهٔ پرخون دمی پاک
که بسیاری دمد صبح و تو در خاک
بگیر آن حلقه را در وقت شبگیر
دل شوریده را درکش بزنجیر
و یا بند از دل دیوانه بر گیر
خوشی فریاد مشتاقانه برگیر
زفان بگشای با حق راز میگوی
غم دیرینهٔ دل باز میگوی
خوشی بگری چو باران در عتابی
مگر برخیزدت از دل حجابی
در آن دم گر شود آهی میسر
ز دنیا و آنچ در دنیاست خوشتر
عزیزا عمر شد در یاب آخر
شبان روزی مشو در خواب آخر
بشب خواب و بروزت خواب غفلت
که شرمت باد ای غرقاب غفلت
مخسب ای خفته آخر از گنه بس
چرا خفتی که گورت خوابگه بس
هزاران جان پر نور عزیزان
فدای سجده گاه صبح خیزان
زهی لذت که در شبهای تاری
نیاز خویش بر حق عرضه داری
خوشی در خاک میمالی رخ خویش
بزاری میگزاری پاسخ خویش
همه آفاق آرامی گرفته
ره تو با حق انجامی گرفته
گشاده پیش او دست نیازی
گهی در گریهٔ گه در نمازی
بنه پایی که در پیش چنان کس
خلایق خفته و تو باشی و بس
ببستر غافلان باز اوفتاده
تو و حق هر دو هم راز اوفتاده
چنین شب گر کند یزدان کرامت
نیاری گفت شکرش تا قیامت
خوشا با حق شب تاریک بودن
ز خود دور و بدو نزدیک بودن
ازین بهتر چه کار و بار داری
که یک شب او بیدار داری
چو صد شب از هوا بیدار بودی
بشهوت ریزهٔ در کار بودی
شبی بیدار دار آخر خدا را
چو صد شب داشتی نفس و هوا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مفهوم زندگی و خواب غفلت اشاره دارد و توصیه میکند که انسانها از خواب غفلت بیرون بیایند و بیدار شوند. شاعر میگوید که زمانی که مرگ نزدیک است و انسان در خاک میافتد، دیگر نمیتواند از کارهایی که از دست داده است نالید. او خواهان این است که مردم در زندگی خود قدرت و تحرکی داشته باشند و با جدیت به عبادت و خدمت به خدا بپردازند، زیرا مرگ ناگهانی میآید و باید در زمان حیات به فکر آخرت باشند.
شاعر همچنین تأکید میکند که غفلت از خواب و سکونت در آن، انسان را از حقیقت دور میکند و در نتیجه نیاز به بیداری از خواب غفلت را مطرح میسازد. وی به اهمیت دعا، نماز و نزدیکی به خدا پرداخته و اشاره میکند که انسان باید در دل شبهای تاریک به راز و نیاز با خدا بپردازد و از زندگی دنیوی خود فاصله بگیرد. در نهایت، شاعر با بیانی تشویقی، انسانها را به بیداری و جستجوی حقیقت فرا میخواند.
هوش مصنوعی: وقتی که زیباییها در خاک و غم و اندوهی که به زمین ریخته شده، ناپدید میشوند، ای عزیزان، باید مراقب باشید و از این وضعیت آگاه باشید.
هوش مصنوعی: به یاد داشته باشید از زمانی که دو صورت، مانند برگ گل، در خاک دفن شوند.
هوش مصنوعی: در آن لحظه نه میتوانید شکایت کنید و نه میتوانید به خاطر او به زمین بیفتید.
هوش مصنوعی: حال، قدرتی در دست شماست که همچنان در طول روز و شب، وجود دارد و به شما اجازه میدهد تا در این موقعیت باشید.
هوش مصنوعی: چرا در انجام امور درست و خداپسندانه سستی میکنید؟ اگر میخواهید به هدفهایتان برسید، باید با انرژی و جدیت عمل کنید.
هوش مصنوعی: آنگاه که به شجاعت تو افزوده میشود و در زندگیات کار بزرگی انجام میدهی، این امر موجب افتخار تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به خوبی فرمانبردار باشی، باید از نادانی ولو به مدت کوتاهی دوری کنی.
هوش مصنوعی: هیچ کدام از همراهان و دوستداران واقعیات در کنارت نمیمانند، جز درد و حسرتی که در دل داری و اندوهی که در صبح زود به دل میآوری.
هوش مصنوعی: تو هرگز شب را در رنج این کار به سر نبردی و از خودت غافل هستی تا روزی که به مشکلات برسی.
هوش مصنوعی: ای دوست، خواب نرو تا وقتی که بیدار شوی و شایستهٔ فهم اسرار و رموز زندگی گردی.
هوش مصنوعی: چرا خوابیدهای؟ تو که مدت زیادی در این دنیا نخواهی بود، پس از خواب مرگ بیدار شو و به خود بیا.
هوش مصنوعی: بروم که خواب خود را فراموش کنی، مگر اینکه خرد را بیدار کنی.
هوش مصنوعی: نگاه کن که این آفتاب نتوانسته چشم کسی را از خواب بیدار کند و همواره در حال خواب است.
هوش مصنوعی: اگر مانند آفتاب این درد ناشی از بیخوابی بر تو باشد، چهرهات زرد خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای روز و شب که در خواب غفلت فرورفتهاید، حالا صبح پیری فرارسیده و تو هنوز در خواب هستی.
هوش مصنوعی: آیا نمیترسی که مرگ باعث شود قلبت آرام و ناآرام شود؟
هوش مصنوعی: تو در خواب هستی و کسانی که وفادار و عزیز به تو بودند، از کنار تو رفتهاند.
هوش مصنوعی: تو همانند نقرهای با ارزش در زندگی این دنیا باقی ماندهای و باید در راه خود مصمم و با اراده بمانی.
هوش مصنوعی: از بیتوجهی در شلوغی باقی ماندی و ذهنی پر از ادعا و خیال در تو باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده که شبها خواب طویل و عمیق کشیده میشود و صبحها بهسختی از خواب بیدار میشود. همچنین بیانگر این است که وقتی به خواب میروی، دیرینه از خواب خود آگاه نمیشوی. به طور کلی، این شعر حس خوابآلودگی و بیخبر بودن از زمان را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: دوست من، در صبحگاه وقت را بیهوده تلف نکن، زیرا در این زمان تو از سلامت و امنیت برخورداری.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم صبحگاهی به مشام میرسد، در آن لحظه میتوانی هر چیزی را که میخواهی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: هر بار که لباس خاصی از درگاه دریافت میشود، در صبحگاهان، آن را به تن میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی شب به صبح تبدیل میشود، چرخش زندگی مانند حلقهای در گوش ما نمایان میشود و ذرات خاک در حرکت و جوش و خروش قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: دلهایی که از حقیقت بوی خوشی میگیرند، در لحظه بیداری، حالتی خاص و شگفتانگیز دارند.
هوش مصنوعی: اگر تو راهی به آن درگاه داری، در صبحی که خون آلود است، نالهای به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: ای دل! در آن لحظه که از خواب بیدار میشوی، با آهی آرام و بیصدا به حرم برو.
هوش مصنوعی: از دل پر از درد و غم خود، لحظهای پاک و خالص برآور که بسیاری از مردم صبح را میبینند در حالی که تو هنوز در خاک هستی.
هوش مصنوعی: در شب که تاریکی فرا میگیرد، آن حلقه را به دست بگیر و دل آشفته و شیدایت را به زنجیر کشانده و آرام کن.
هوش مصنوعی: دستت را بر دل دیوانه بگذار و با شادی فریاد بزن.
هوش مصنوعی: از زبان خود را باز کن و با خدا به راز و نیاز بپرداز، و از دردی که مدتها در دلدارید سخن بگو.
هوش مصنوعی: اگر خوشی مانند باران بر چهرهی تو بریزد و از ناراحتی و دلنگرانی خارج شوی، ممکن است که این خوشی تو را از مشکلات و موانع قلبیات آزاد کند.
هوش مصنوعی: زمانی که در آن لحظه بتوانی آهی از دنیا و آنچه در آن است برآوری، خوشتر از آن چیزی است که در دنیا وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای عزیز، عمرت به سرعت میگذرد، پس از فرصتی که داری بهرهمند شو و در خواب نرو.
هوش مصنوعی: در شب در خواب هستی و در روز در خواب غفلت به سر میبری، شرم بر تو باد که در دنیای غفلت غرق شدهای.
هوش مصنوعی: ای خوابیده، بیدار شو و از گناه دست بردار! چرا مدت زیادی خوابیدهای، در حالی که قبر تو محل خواب تو خواهد بود؟
هوش مصنوعی: هزاران جان عزیز و روشن، فدای جایی میشود که صبحخیزان در آن سجده میکنند.
هوش مصنوعی: چه لذتی دارد که در شبهای تاریک، نیاز خود را به حق تقدیم کنی.
هوش مصنوعی: شادی را در دل خاک مدفون میکنی و بر چهرهات غم را گذاشتهای، اما به خودت پاسخ نمیدهی.
هوش مصنوعی: تمام هستی در سکون و آرامش است، زیرا مسیر تو به حقیقتی قطعی و مشخص رسیده است.
هوش مصنوعی: دست نیاز به سوی او دراز میکنم، گاه با اشک و گریه و گاه با نماز.
هوش مصنوعی: بخواب کسی که مردم دور او خوابیدهاند و تو تنها او را میبینی و هیچ کس دیگری نیست.
هوش مصنوعی: از گروه نادانان دور شدهای و با حقیقت به یکدیگر نزدیک شدهاید.
هوش مصنوعی: اگر یزدان در چنین شبی به من لطف و کرامتی عطا کند، من نیز شکر او را تا همیشه به جا میآورم.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در شب تاریکی، به خدا نزدیک شود و از خودخواهی دور بماند.
هوش مصنوعی: بهتر از این که یک شب او را بیدار نگهداری، چه کاری میتوانی انجام دهی؟
هوش مصنوعی: شما به مدت صد شب بیدار ماندید و در این مدت به لذتها و خوشیها مشغول بودید.
هوش مصنوعی: یک شب را بیدار بمان و به یاد خدا باش، حتی اگر در دیگر شبها نفس و زندگی را داشتهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.