گنجور

 
اسیری لاهیجی

دلا در عاشقی مردانه می باش

بلاکش عاشق فرزانه می باش

بهجرش آشنای محنت و غم

بوصل از خویشتن بیگانه می باش

بصورت گر گدای مستمندی

بملک معنوی شاهانه می باش

برغم زاهد مغرور خودبین

حریف شاهد و پیمانه می باش

به پیش شمع روی عالم افروز

دلا جانباز چون پروانه می باش

درخت کبر و هستی برکن از بیخ

بفقر و نیستی همخانه می باش

ز قید عقل و زهد و دین شو آزاد

اسیری عاشق و دیوانه می باش