انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۴ در راه فرید کاتب فرزانه بگشاد شبی در تناسل خانه آورده به صحرای جهان مردانه خوارزمیکی باره و دندانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در راه فرید کاتب فرزانه، شبی در خانهای باز میشود و مردی از خوارزم به دنیای واقعی قدم میگذارد. این مرد، با ویژگیهای خاص خود به صحرای جهان میآید.
هوش مصنوعی: در مسیر فرید، کاتب باهوش، در یک شب در حال تغییر و تحول، دروازهاش را گشود.
هوش مصنوعی: در دشتهای وسیع دنیا، مردی از خوارزم با نشانههایی از شجاعت و قدرت ظاهر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در هجو من ای قوامی فرزانه
گر ماز شدی تا بسر خمخانه
من سوزنیم گنگ و نر و دیوانه
بندم و تیر هر دو از یکنانه
مستش دیدم، گرفته راه خانه
خلقی با او، ز خویش و از بیگانه
خود را بستم برو زدم مستانه
ز آنگونه که با شمع کند پروانه
این بادیهٔ تو را سری پیدا نه
پختن طمعِ وصل تو جز سودا نه
جان عاشقِ تو، ولیک جان اینجا نه
تو در دلِ ما ولیک دل با ما نه
ای در طلب تو عاقلان دیوانه
در راه غم تو آشنا بیگانه
چون می نتوان با تو شدن هم خانه
در نور خودم بسوز چون پروانه
مستش دیدم گرفته راه خانه
خلقی با او ز خویش و از بیگانه
خود را بستم برو زدم مردانه
زان گونه که با شمع کند پروانه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.