گنجور

 
انوری

دل در خم آن زلف معنبر بنشست

جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست

من هم پی دل روم به هر حال که هست

مسکین چو به لب رسید پایش بشکست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode