گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
انوری

میر حیدر ایا که خیزد جود

از کف تو چو از شراب طرب

دوستت انوری که نگشاید

جز به یادت ز دوستداری لب

سه شبانروز شد که از مستی

باز نشناختست روز از شب

جلبی چند بوده‌اند حریف

الفیه شلفیه تبار و نسب

همه از آرزوی ... بزرگ

دست بر ... زنان که من یرغب

من و تایی دو دیگران با من

مانده زین ... خوارگان به عجب

همچنین باشد ارکند جودت

مدد خادمت به ماء عنب

 
 
 
کسایی

چون سر من سپید دید بتم

گفت: «تشبیه شیب و سخت عجب»

گفت: «موی سپید و روی سیاه»

همچو روز است در میانهٔ شب

فرخی سیستانی

باغ دیبا رخ پرند سلب

لعبگر گشت و لعبهایش عجب

گه دهد آب را زگل خلعت

گاهی از آب لاله را مرکب

گه بهشتی شود پر از حورا

[...]

عسجدی

با سرشگ سخای او کس را

ننماید بزرگ رود فرب

یاد کرد از لطیف طبعش بحر

گشت پر در و عنبر اشهب

باگران حلمش آشنا شد کوه

[...]

خواجه عبدالله انصاری

لک منی علی البعادنصیب

لم ینله علی الدنوحبیب

فعلی الطرف من سواک حجاب

و علی القلب من هواک رقیب

و فی ناظری هواک و قلبی

[...]

ابوعلی عثمانی

وَ اَمْطَرَ اَلْکَاسَ ماءّ مِنْاَبَارِقِها

فانبَتَ الدُرَّ فی اَرْضٍ مِنَ الذَّهَبِ

وسَبَّحَ الْقَوْمُ لَمَّا اَنْرَأَوْا عَجَباً

نوراً مِنَ اَلْماءِ فی نارٍ مِنَ العِنَبِ

سُلافَةٌ وَرِثَتْها عادُ عَنْاِرَمٍ

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه