امیرالجبال آنکه با جاه جودش
نه گردون براند نه دریا ستیزد
چو دست گهر بار او نیست گردون
به پرویزن ابر گوهر چه بیزد
پلنگ خلافش نزد هیچ کس را
که درحال موش اجل برنمیزد
فلک ساغر ماه نو پیش دارد
که از جام همت جراعی بریزد
مگر سیم سیماب شد دستش آتش
هر آنجا که این آمد آن میگریزد
که از موج دریای دستش کم آمد
که گوید که از کوه دریا نخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.