جریدهایست نهاد سیه سپید جهان
که روزگار درو جز قضای بد ننوشت
جهان نثار گل تیره کرد آب سیاه
وزان زمانه نهفت آنکه سالها بسرشت
زمانه روزی چند از طریق عشوه گری
دهد بهار بقای ترا جمال بهشت
ولیک باد خزانش چو شاخ عمر شکست
به موت بستر و بالین کند ز خاک و ز خشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره گذر زمان و ناپایداری زندگی است. شاعر به نقد دنیا میپردازد و میگوید که زمان، به جز بدیها و ناراحتیها، چیز دیگری نمینویسد. دنیا به زیباییها و گلهایش میبالد، اما در نهایت با خزان و زوال مواجه میشود. هرچند روزهایی زیبا و شاداب وجود دارد، اما باد خزان به زودی به عمر انسان و زیبایی او پایان میدهد و او را به خاک بازمیگرداند. در نهایت، زندگی به بستر مرگ میانجامد.
هوش مصنوعی: جهان مانند یک کتاب است که صفحههای آن سیاه و سفید است، و در این صفحهها تنها سرنوشتهای بدی که روزگار رقم زده، نوشته شده است.
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر گل سیاه رنگش را سیاه کرده و به همین دلیل، آبهایش را تیره نموده است. در این مدت، زمان هم چیزی را که سالها پرورش داده، پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: زمانه جز چند روزی به واسطهٔ خوشرویی و ناز از تو نمیگذرد و به تو زیبایی بهشتی را ارزانی میدارد.
هوش مصنوعی: اما زمانی که پاییز برسد، عمر فرد مانند شکسته شدن شاخهها کوتاه میشود و در پایان زندگی، بدنش بر روی زمین و در جایی که ساخته شده، قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه نعیم سمرقند سربهسر دیدم
نظاره کردم در باغ و راغ و وادی و دشت
چو بود کیسه و جیب من از درم خالی
دلم ز صحن امل فرش خرمی بنَوَشت
بسی ز اهل هنر بارها به هر شهری
[...]
جهان ز رفتن مودود شه موئید دین
به ما نمود مزاج و به ما نمود سرشت
جریدهایست نهاد سیه سپید جهان
که روزگار درو جز قضای بد ننوشت
چه سود از آنکه از این پیش خسروان کردند
[...]
چه فتنه بود که در عید گه جنان بگذشت
سواره بر من مسکین ناتوان بگذشت
سلام کردم و پرسید کای فلان چونی
همین بگفت و به شبدیز بر ، روان بگذاشت
چه گویمت ز سخن گفتنش که شیرینی
[...]
نسیم باد بهارست یا هوای بهشت
بهشت چیست وصال نگار حورسرشت
نوای بلبل و آواز چنگ و نغمه ی عود
خوش است و خوش بود آبی روانه بر لب کشت
بهشت روی تو ما را مدام می باید
[...]
کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت
من و شرابِ فرح بخش و یارِ حورسرشت
گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز؟
که خیمه سایهٔ ابر است و بزمگه لبِ کِشت
چمن حکایتِ اردیبهشت میگوید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.