گنجور

 
اهلی شیرازی

از آن همیشه تویی از شرف بعالم شاه

که بر جریمه شاهان عالمی قهار

تویی از شرق شاه شاهان عالم

دایره متفقه «متقارب، متدارک»

از آن نبود کسی چون تو در جهان رهبر

که با خدا دگران را رساندی از زنار

نبود کسی چو تو در جهان بخدادگر

دایره موتلفه«وافر، کامل»

لوای بخت ترا شد بکام و داری تخت

ترا شدست بنام این ز احمد مختار

بخت ترا شد بکام تخت ترا شد بنام

دایره مشتبهه «منسرح، مضارع، مقتضب، مجتث»

هنوز کس ننشسته یقین چو تو برتخت

که باز عدل کند همچو حیدر کرار

کس ننشسته چو تو بر تخت باز

دایره منتزعه«سریع، قریب، جدید، خفیف، مشاکل»

اگر فلک دگریرا بدادی این شوکت

کسی چرا دگر اوراستودی ازاحرار

فلک کی بدین شوکت کسی را دگر آرد