گنجور

 
ابوسعید ابوالخیر

دیشب که بکوی یار می‌گردیدم

دانی که پی چه کار می‌گردیدم

قربان خلاف وعده‌اش می‌گشتم

گرد سر انتظار می‌گردیدم