ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱ دیشب که دلم ز تابِ هجران میسوخت اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت میسوختم آن چنان که غیر از دلِ تو بر من دلِ کافر و مسلمان میسوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج ناشی از دوری معشوق صحبت میکند. او بیان میکند که به شدت دلش به خاطر فراق میسوزد و اشکش نیز در چشمانش میریزد. این سوختن به حدی است که احساسات دیگران، چه مؤمن و چه کافر، نیز تحت تأثیر این غم قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: دیشب وقتی که به خاطر دلتنگی و جدایی خیلی ناراحت بودم، تمام اشکهایم در چشمانم میسوخت و میریخت.
هوش مصنوعی: من به قدری در عشق تو سوز و گداز داشتم که هیچ دل دیگری، چه دل کافر و چه دل مسلمان، چنین نمیسوزید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوشم که ز داغ دوریت جان میسوخت
جان در تنم از آتش هجران میسوخت
آن تاب و تبم بود که در دیر و حرم
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.