بخش ۸۱ - و من طبقة الثانیه محمدبن الفضل البلخی
ساکن سمرقند، و هومحمد بن الفضل بن العباس بیحفص، و کنیه ابوعبداللّه. اصل او از بلخ است، او را از بلخ بیرون کردند بیگناه بسبب مذهب وی. روی فرا شهر کرد. و بر ایشان نفرین کرد.
شیخ الاسلام گفت: که پس ازو از بلخ هیچ صوفی نخاست. به سمرقند رفت، او را آنجا قاضی کردند، خواست که حج کند رفت بنشاپور، از وی مجلس خواستند، بر کرسی شد گفت: اللّه اکبر و لذکر اللّه اکبر «سوره عنکبوت آیه ۴۵» و رضوان من بود در سنه تسع عشر و ثلثمائه. صحبت کرده با احمد خضرویه٭ و بجز از وی از بلخ بوده. یقال محمد بن الفضل سمسار الرجال.
شیخ الاسلام گفت: که بوبکر واسطی٭ گوید، و خود هیچکس چنون گوید، و حکایت کم کند، کی وی سخن خود گوید حکایت کند یکی از آن اینست، که وی گفت: محمدبن الفضل بلخی گفت: آن چیز که ببود او همه نیکویها شود، و به نبود او همه زشتها زشت شد، آن استقامتست. شیخ الاسلام گفت: سخت نیکو گفت: فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ «سوره هود آیه ۱۱۲» یکی گفت مصطفی را . که مرا وصیتی بکن «گفت»: قل آمنت باللّه ثم استقم بگو که یکی وران بپای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.