بخش ۶۹ - و من طبقة الثانیه علی بن سهل بن الازهر الاصفهانی
کنیه ابوالحسن، مردی بزرگ بوده، و از قدیمان مشایخ سپاهان، شاگرد محمد یوسف بنا٭ بود، از اقران جنید بوده، او را بوی مکاتبت و رسالت بود، با ابن معدان و بابوتراب نخشبی٭ صحبت کرده بود. عمر و عثمان مکی٭ را که می سی هزار درم وام برآمد بمکه، وی همه آنبداد بیآگاهی وی سفینه بمکه فرستاد القصه: علی سهل گوید: نه حلالست بسوی ما، کی این طایفه را درویشان خوانند، که ایشان توانگرین خلقاند.
شیخ الاسلام گفت: کی پادشاه کی جامهاءٍ نیکو فرا دنیا داران داد فرحامه فرا درویشان داد. و طعام پاکیزه فرا ایشان داد، مزه فرا ایشان داد. للمرشدی: یعیری قومی علی الملبس الدون الابیات.
علی سهل گفت: اعاذ نا اللّه و ایاکم من غرور حسن الاعمال مع فساد بواطن الاسرار. و هم وی گفت: التصوف التبری عن من دونه والتخلی عن من سواه و پرسیدند از وی از حقیقت توحید، گفت: بعید من الظنون قریب فی الحقایق.
و انشد لبعضهم:
فقلت لاصحابی هی الشمس ضوئها
قریب و لکن فی تناولها بعد
شیخ الاسلام گفت: که فرا علی سهل گفتند: که یاد داری روز بلی؟ گفت: چون ندارم، گویی که دی بود.
شیخ الاسلام گفت: که درین نقص است، صوفی رادی و فردا چه بود، آن روز هنوز شب نیامد، صوفی دران روز است، صوفی در وقتست او ابن الوقت، و او ابن الازل است. تو از پدر زادی و عارف از وقت، تو در خانه نشستی و عارف در وقت. تو در مرکب سواری و وی بر وقت. تو بندهٔ وقتی و عارف اشمنده «آشامنده» وقت. وقت جام اوست و تو اشمندهٔ «آشامنده» وقت. عارف و صوفی را دی و فردا نبود. او بوقت قایمست و بر وقت. موقوفست. صوفی در ازل خود بنشیده، و ان صوفی وقت او ایذ و نسبت او موجود او ایذ و صورت او حال او ایذ.
شیخ الاسلام گفت: که سهل علی یار او ایذ، کی در سرای عبداللّه مبارک٭ شد گفت: این کنیزکان مطرب چرا بر بام کردهٔ آراسته، چرا فرو نخوانی؟ ابن المبارک گفت: چنین کنم. چون بیرون شد. ابن المبارک گفت: که ویرا بگوشید و دریاوید که وی اکنون برود از دنیا، کی آنک او دید بر بام من حوران بودهاند، پذیرهٔ وی فرستادند از بهشت، کی بر بام من هیچ کنیزک نبود و وی دروغ نگوید، بگوشید زود. چون بیرون رفت از سرای، در حال جان بداد.
سهل علی مروزی پرسیدند: کی از نواختهاء اللّه کی بنده بدان بنوازد، کدام مه است؟ گفت فراغت. مصطفی گفت : نعمتان مغبون فیهما کثیر من الماس: الصحة والفراغ و این سهل علی گوید: الفراغ بلاء من البلایا. و آن چنان است، کی شیخ الاسلام گفت: کی کسی را تقوی برو نه غالب بود، ویرا شغل به از فراغ باشد تا از فراغت ویرا بلا نخیزد. چنانک گفتهاند لقد جلب الفراغ علیک شغلا٭ و اسباب البلا من الفراغ
اما او که متقی بود، و ورع و دل دارد، ویرا فراغت ملک باشد بیبها و فراغت دل، خانهٔ صحبت حق باشد و درویشی دوکان این کار. ابن جریج گوید: هر که از راه طریق عزم نیست، او را ور زیادت روی نیست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: کنیه ابوالحسن، مردی بزرگ و از مشایخ سپاهان بود که شاگرد محمد یوسف بنا بود. او همچنین با ابن معدان و بابوتراب نخشبی ارتباط داشت و دربارهٔ دین و تصوف سخن میگفت. ابوالحسن در مورد ثروت درویشان و توانگری آنها سخن گفت و بیان کرد که نباید به ظواهر کارها پرداخت. او اعتقاد داشت که حقیقت توحید بسیار عمیقتر از ظواهر است.
علی سهل، یکی از صوفیان، در مورد اهمیت وقت و پرهیز از غفلت در انجام کارهای درست تأکید کرد و گفت که صوفی باید در زمان خود فعال باشد. او همچنین به داستانی از ابن المبارک اشاره کرد که نشاندهندهٔ برکت در دنیا و نشانههای حق است.
سهل علی مروزی نیز در مورد نعمتهای فراغت و صحت صحبت کرد و بیان کرد که فراغت میتواند بلا باشد مگر اینکه انسان متقی و با ورع باشد. او تأکید کرد که فراغت میتواند برای فردی که در راه حق گام برمیدارد، امتیاز بزرگی باشد. در نهایت، او به این نکته اشاره کرد که هر که در راه خداوند ثابت قدم باشد، به زندگی معنوی خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: ابوالحسن، مردی بزرگ و مشهور از مشایخ سپاهان بوده و در گذشته شاگرد محمد یوسف بنا بوده است. او همعصر جنید بود و ارتباطاتی با شخصیتهای معروفی چون ابن معدان و بابوتراب نخشبی داشته است. وقتی عمر و عثمان مکی حدود سی هزار درم وام به مکه آوردند، او توانست با آگاهی کامل، تمامی آن پول را به مکه بفرستد. علی سهل میگوید: «بهسوی ما، این گروه را درویش نخوانید، چراکه آنها از ثروتمندترین مردماند.»
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام فرمود: هنگامی که پادشاه لباسهای زیبا به دنیاداران بخشید، شادی و خوشی را نیز به درویشان عطا کرد. او غذاهای پاک و خوشمزهای به آنها داد. برای راهنمایی، اشارهای به انسانهایی کرد که در لباسهای ساده زندگی میکنند و به خانهها میروند.
هوش مصنوعی: علی سهل گفت: خداوند ما و شما را از فریبکاری ناشی از نیکوکاریهای ظاهری در حالی که باطن خراب است، محفوظ بدارد. او همچنین گفت: تصوف به معنی دوری از آنچه غیر از خداست و رها کردن هر آنچه به غیر او تعلق دارد. وقتی از او درباره حقیقت توحید پرسیدند، او پاسخ داد: توحید از گمانها دور است و به حقایق نزدیک.
هوش مصنوعی: گفتم به دوستانم که اینجا خورشید است و نورش نزدیک است، اما دسترسی به آن دشوار است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت: علی سهل به او گفتند: آیا روز بلی را به یاد داری؟ او پاسخ داد: چون به یاد ندارم، مانند این است که آن روز اصلاً وجود نداشته است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام بیان کرد که در اینجا نقصی وجود دارد؛ صوفی رادی و فردا چه خواهد بود. آن روز هنوز شب نیامده است؛ صوفی در همان روز است. صوفی متعلق به زمان خاصی نیست، او پسر زمان نیست و همزمان به گذشته نیز مربوط است. تو از آغاز در آمدی و عارف به زمان تعلق دارد. تو در خانه نشستهای و عارف در دایرهی زمان است. تو بر مرکب نشستهای و او در زمان حضور دارد. تو بندهٔ زمان هستی و عارف نوشندهٔ وقت است. زمان برای او مانند جامی است و تو نیز نوشندهٔ زمان هستی. عارف و صوفی نه دیروز وجود دارند و نه فردا. او در زمان حاضر است و بر زمان قایم است. صوفی در ازل در جایش نشسته و آن صوفی که به زمان مربوط میشود، وجود و حال او به زمان متصل است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام گفت که سهل، دوستش را از حال عبد الله مبارک آگاه کرد و گفت: این کنیزکان مطرب چرا بر بام نشستهاند و چرا شروع به خواندن نمیکنند؟ ابن المبارک جواب داد: من چنین خواهم کرد. وقتی که بیرون رفت، ابن المبارک به او گفت: به او گوش بده و توجه کن که او اکنون از دنیا خواهد رفت، زیرا آن چیزی که او بر بام من دید، حوران بهشتی بودند که برای او از بهشت فرستاده شده بودند. در واقع بر بام من هیچ کنیزکی نبود و او دروغ نمیگوید. پس به سرعت توجه کن. وقتی او از خانه بیرون رفت، در همان لحظه جانش را از دست داد.
هوش مصنوعی: سهل علی مروزی میگوید که از خداوند وقتی آدمی باید به خود بپردازد که فراغت داشته باشد. مصطفی هم اشاره میکند که بسیاری از مردم از دو نعمت غفلت میکنند، یعنی سلامتی و فراغت. سهل علی همچنین میگوید فراغت میتواند خودش یک معضل باشد. شیخ الاسلام هم گفته است که اگر کسی تقوای لازم را نداشته باشد، داشتن شغل بهتر از فراغت است تا اینکه از بیکاری دچار مشکل نشود. درواقع، گفتهاند که فراغت میتواند خود به جلب شغل و مشکلات بینجامد.
هوش مصنوعی: اما کسی که پرهیزکار و با تقوا باشد، آرامش او از دنیا بیمقدار است و آرامش دلش در نزد خداست. او درویشی است که در این راه فعالیت میکند. ابن جریج میگوید: هر کسی که اراده جدی و استوار ندارد، به او رویی افزونتر نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.