هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات متضادی سخن میگوید که در عشق تجربه میکند. در هنگام جدایی (هجر) با شرم و غم زندگی میکند، و در هنگام وصال (نزدیکی) از ترس از دست رفتن معشوق میسوزد. او توصیف میکند که حال پروانه در برابر شمع نیز مشابه است؛ پروانه فقط در وصال میسوزد و در جدایی نمیسوزد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات متضادی سخن میگوید که در عشق تجربه میکند. در هنگام جدایی (هجر) با شرم و غم زندگی میکند، و در هنگام وصال (نزدیکی) از ترس از دست رفتن معشوق میسوزد. او توصیف میکند که حال پروانه در برابر شمع نیز مشابه است؛ پروانه فقط در وصال میسوزد و در جدایی نمیسوزد.
هوش مصنوعی: در دوری از محبوب، با شرم و حیا زندگی میکنم و در نزدیکی او، به خاطر ترس از سرنوشت و از دست رفتن این لحظات، میسوزم.
هوش مصنوعی: پروانه در غیاب شمع، فقط دچار درد و سوزش میشود، در حالی که در زمان وصال میسوزد و میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سه چیز ببرد از سه چیز تو وصال
از رخ گل و از لب مل و از روی جمال
سه چیز ببرد از سه چیزم همه سال
از دل غم و از رخ نم و از دیده خیال
هر نَعت که از قبیل خیرست و کمال
باشد ز نُعوت ذات پاک متعال
هر وصف که در حساب شرّست و وبال
دارد به قصور قابلیات مآل
زین نادره تر کرا بود هرگز حال
من تشنه و پیش من روان آب زلال!
از حمله سمند تو ، ز آسیب نعال
لرزان کند اجزای زمین از زلزال
وز هیبت تیغ تو عدو را مه و سال
الماس رود بجای خون از قیفال
نسگالیده وصال آن مه نیک سگال
افکنده بند با طرب و حسن و جمال؟
هر چند وصال خوش بود در همه حال
خوشتر نبود ز ناسگالیده وصال
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.