گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

از میدان انبساط میدان سماع زاید. قوله تعالی: «ولو علم اللّه فیهم خیرالاسمعهم». سماع بیدار کردنست از خواب و جنبانیدنست از آرام و آب دادنست کشته را، تا خفته کیست و آرامیده کیست و کشته چیست. سماع زنده کننده است، و اهل سماع سه مردانند: یکی آنست که حظ وی از سماع معنیست و حاصل آن؛...؛ سیم آنست که حظ وی لطیفه‌ایست میان صوت و معنی و اشارات آن. اما آن پیشین استقبال کرد سماع را بسه چیز: بگوش سر، و آلت تمییز، و حرکت طباع؛ سماع ویرا باز آورد از سه لذت: یکی از آسایش، و از غم و از شغل. اما مرد دوم استقبال کرد سماع را بسه چیز: بگوش، و لطافت نظر، و فایده جستن به نیاز؛ تا باز آورد او را آن سماع دو تحفه: راحت از درد، و نکته از حکمت. و اما سیم مرد استقبال کرد سماع را به سه چیز: بنفس مرده، و دل تشنه، و نفس سوخته؛ تا باز آورد او را نسیم انسی، و یادگار ازلی، و شادی جاودانی.