گنجور

 
ظهیر فاریابی

ای ز آثار گرد موکب تو

غصه ها خورده مشک تاتاری

رام کردی سپهر سرکش را

تا چنان شد که از نگونسازی

می بلنگد ز بار من بنگر

که چه کاری بود بدین زاری

من و فتراک دولتت زین پس

تا مرا با سپهر نگذاری

ورنه آخر هم او برون نبرد

پس ازین لنگیی به رهواری

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

ای به تو زنده نام حاتم طی

صاحب صد هزار صاحب ری

تاج اهل عرب قصی آمد

تا تو نسبت همی کنی به قصی

خاک را بر فلک مفاخر توست

[...]

ابوالفرج رونی

آمد آن اصل شرع و شاخ هدی

آمد آن برگ عقل و بار ندی

سید عالم و عمید اجل

عمده ملک و دین ابوالاعلی

رتبت او نهاده منبر و تخت

[...]

انوری

نکنم خواجه را به شعر هجا

لیک برخوانم آیتی ز نبی

ان قارون کان من موسی

خواجه آنست کاید از پی فی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه