خداوندا من آن جراح عمرم
که دایم هفت عضوم ریش باشد
ز من رادی و دینداری نیاید
چو گیتی زُفت کافر کیش باشد
توانگر تر کسی کو را بجویی
درین عهد از وفا دردیش باشد
در شادی درین دوران که ماییم
دل مرد محال اندیش باشد
نسیبیگر زمن پیش است و بیش است
سلیم است این بهل تا پیش باشد
چو مهر از پس برآید آدمی را
حقیقت دان که سایه بیش باشد
مرا زان شعر آبادان چه طیره
که پانصد رخنه در معنیش باشد
به تیری دوزم او راکش ز رفعت
کمر شمشیر جوزاکیش باشد
ز زنبوری نیم کمتر که بروی
دم و دم جای نوش ونیش باشد
قمر با گل سخاوتها کند لیک
بسا ظلما کزو برخیش باشد
چو جای من نمی دانند قومی
که ایشان را سمن چون غیش باشد
اگر دستوریی یابم به هنگام
چنان دانم که جای خویش باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعرگونه به بیان احساسات و اندیشههای شاعر در مورد زندگی و شرایط انسانی میپردازد. شاعر خود را به عنوان جراحی معرفی میکند که در زندگیاش با مشکلات و تناقضات زیادی روبرو است. او به ناکامیها و کمبودهایش در دینداری و وفاداری اشاره میکند و نشان میدهد که در دنیای امروز، وفا و صداقت کمیابند و مردم بیشتر در پی منافع خود هستند.
شاعر همچنین به شادیهای زودگذر و افکار منفی در دوران معاصر اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که انسانها کمتر به یکدیگر وفادار و همدل هستند. او از زیباییهایی مانند مهربانی و سخاوت سخن میگوید، ولی همزمان از ظلم و ناعدالتیها نیز یاد میکند.
در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که اگر فرصتی برای بهبود یا تغییر پیش بیاید، باید از آن به خوبی استفاده کرد و در جایگاه درست خود قرار گیرد.
هوش مصنوعی: خداوند، من آن کسی هستم که همواره در حال جراحی و اصلاح عمرم هستم و در این راه، هفت قسمت از وجودم در حال رنج و زحمت است.
هوش مصنوعی: اگر از من برود، نیکی و دینداری از من نمیآید؛ چون در این دنیا افرادی که کافر هستند و به اعتقادات درست پایبند نیستند، بسیارند.
هوش مصنوعی: کسی که در زمانهی کنونی به دنبال وفا است، ثروتمندتر از کسی است که تنها به مال و دارایی فکر کند.
هوش مصنوعی: در این دوران که زندگی میکنیم، دل انسان های دارای افکار غیرممکن باید شاد باشد.
هوش مصنوعی: نسیب کوچکتری از من جلوتر و در دسترس است و این نسیب با حالتی سالم و درست است، اما باید تا زمانی که در دسترس باشد، از آن استفاده کرد.
هوش مصنوعی: هرگاه خورشید در آسمان بدرخشد، بدان که انسان میتواند به حقیقت پی ببرد؛ زیرا در آن زمان سایهها به مقدار زیادی افزایش مییابند.
هوش مصنوعی: من از آن شعر آبادان چه انتظاری داشته باشم، در حالی که ممکن است پانصد برداشت مختلف از معنایش وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: من او را به تیری میزنم، زیرا بلندی کمرش همچون شمشیر جوزا است.
هوش مصنوعی: من کمتر از زنبور نیستم، زیرا در هر لحظه که حرکت میکنم، نوش و نیش در کنار هم وجود دارند.
هوش مصنوعی: ماه با گل مهربانی میکند، اما گاه ظلمی هم در او وجود دارد که باعث رنجش میشود.
هوش مصنوعی: مردمی که نمیدانند چه جایگاهی دارم، مانند ابرهایی هستند که فقط به گیاهان خوشبو نگاه میکنند.
هوش مصنوعی: اگر در زمانی نیاز به راهنما و دستور پیدا کنم، میدانم که باید در موقعیت مناسب و درست خودم قرار بگیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی در عشق تو دلریش باشد
که مسکین عاشق و درویش باشد
ز شادیها شود بیگانه آن دل
که با اندوه عشقت خویش باشد
هر آن کو صحبت سیمرغ جوید
[...]
ز دولتمندی درویش باشد
که بیسرمایه سوداندیش باشد
برای آنکه دل با خویش باشد
ثوابش از دو گیتی بیش باشد
ز درد، ار چشم خواهر ریش باشد
نه همچون درد چشم خویش باشد
که هر شاهی که او درویش باشد
به قدر از هر دو عالم بیش باشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.