کسی در عشق تو دلریش باشد
که مسکین عاشق و درویش باشد
ز شادیها شود بیگانه آن دل
که با اندوه عشقت خویش باشد
هر آن کو صحبت سیمرغ جوید
به هر حالی محال اندیش باشد
فغان از چشم مست تو که پیوست
موافق سوز و کافرکیش باشد
بود درمان هجرت درد عاشق
که یاد گرگ رنج میش باشد
پسندی کز لب نوشینت ای جان
جهان را نوش و ما را نیش باشد
هر آن کو عشق بازد با تو معشوق
زهر عاشق بتر دلریش باشد
ندانی پس نگارینا که آن را
که بامش بیش برفش بیش باشد
پس از هر سروری باشد قوامیت
ولی در عشق بیش از پیش باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درد و رنج عشق است. شاعر به عشق و حالاتی که عاشق تجربه میکند، اشاره میکند. او میگوید که کسی که عاشق است، ممکن است دلش بشکند و در عین حال با فراق و امید هم روبرو شود. عشق میتواند دل را بیگانه از شادی کند و به سراغ اندوه ببرد. شاعر همچنین به این نکته اشاره دارد که در عشق، چیزی غیرممکن و محال نمیتواند وجود داشته باشد. در نهایت، او بیان میکند که عشق در هر حالتی پیچیدگیهای خاص خود را دارد و فراتر از هر سروری، خواستههای بیشتری را از عاشق میطلبد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در عشق تو بیپروا باشد، باید بداند که عاشق واقعی و سادهدل است.
هوش مصنوعی: دل آن کسی که در اندوه عشق توست، از خوشیها دور میشود و با آنها بیگانه میگردد.
هوش مصنوعی: هر کس که به دنبال صحبت کردن با سیمرغ باشد، در هر شرایطی باید بداند که این کار ممکن نیست.
هوش مصنوعی: آه از چشمان میدار تو که همیشه با دلتنگی و سوز همراه است و مثل یک کافر بیدين به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: خون و درد هجرت عاشق را تنها یاد و خاطرهای از درد و رنجی که گرگ برای میش به وجود میآورد، تسکین میدهد.
هوش مصنوعی: اگر لب شیرین تو را بپسندم، ای جان، جهان از آن لذت میبرد و ما فقط طعمی تلخ خواهیم چشید.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق ورزی با تو بپردازد، باید بداند که عشق میتواند برای عاشق بسیار دردناک و زهرآگین باشد.
هوش مصنوعی: نمیدانی ای نگار که کسی که بالایی بیشتری دارد، برف بیشتری هم خواهد داشت.
هوش مصنوعی: پس از هر شادی و خوشحالی، باید ثبات و استحکام وجود داشته باشد، اما در عشق، باید این ثبات حتی بیشتر و عمیقتر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز دولتمندی درویش باشد
که بیسرمایه سوداندیش باشد
برای آنکه دل با خویش باشد
ثوابش از دو گیتی بیش باشد
خداوندا من آن جراح عمرم
که دایم هفت عضوم ریش باشد
ز من رادی و دینداری نیاید
چو گیتی زُفت کافر کیش باشد
توانگر تر کسی کو را بجویی
[...]
ز درد، ار چشم خواهر ریش باشد
نه همچون درد چشم خویش باشد
که هر شاهی که او درویش باشد
به قدر از هر دو عالم بیش باشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.