هر که زین جانوران صورت آدم با اوست
هر چه...گی اندر همه عالم با اوست
شرع بر بسته مردم به مثل دانی چیست
دیو... که انگشتری جم با اوست
گرنه... ای از لعل بتان دست مدار
کآن سلیمان جهان است که خاتم با اوست
با تو ای زاهد ...چه رامش ز بهشت
هرگز آن عید نیاید که محرم با اوست
در میان دلبر و ... رقیبش به کنار
چه تمتع ز بهشتی که جهنم با اوست
هر که زین مردم ...گریزان کم و بیش
گوهر مردمی ار بیش و اگر کم با اوست
همه حیران توانائی ...دلم
تا چه سان قطره خونی دو جهان غم با اوست
نام سردار بدین مردم ...مبر
زانکه بخشایش بس روح مکرم با اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ وجود و ارتباط انسانها با حقیقت و عالم هستی است. شاعر به بررسی انسانها و ویژگیهایشان میپردازد و بیان میکند که هر انسانی که شبیه به آدم است، در واقع ارتباطی با تمام عالم دارد. او به زاهدی که به بهشت فکر میکند یادآور میشود که لذتها همواره با درد و رنج همراه است و در نهایت به این نکته میرسد که در این دنیا، انسانها باید با واقعیتهای خود کنار بیایند و به ارزشهای انسانی توجه داشته باشند، زیرا در نهایت، آزادی و بزرگی روح در خود آگاهی نهفته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که با این انسانها و مخلوقات نزدیکی دارد، هر چیزی که در عالم وجود دارد نیز با اوست.
هوش مصنوعی: شرع، مردم را مانند دیوها محدود کرده است... چه اینکه انگشتر جمشید نیز با اوست.
هوش مصنوعی: بهتر است از زیباییهای دنیای عشق و محبت دور نشوید، چرا که آن شخص خاصی که در دل دارید، مانند سلیمانِ دوران است و ارزش بسیاری دارد.
هوش مصنوعی: با تو ای زاهد، چه خوشی و لذتهایی از بهشت وجود دارد، اما هرگز عید واقعی فرا نخواهد رسید که در آن، ایام محرم همزمان با آن باشد.
هوش مصنوعی: در میان دو زیبایی، وقتی رقیب هم کنار است، چه فایدهای از بهشت میبرم وقتی جهنم همراهم است؟
هوش مصنوعی: هر کس از میان این مردم دوری کند، به نسبت کمی یا زیادی که دارد، ارزش مردانگیاش نیز کمتر میشود. اگر او اندکی virtuous باشد، باز هم نیکو است.
هوش مصنوعی: همه در شگفتی از قدرت و توانایی وجودم هستند، اما دل من به اندازه قطرهای خون، با غم واندوه جهان پر شده است.
هوش مصنوعی: سرداران و شخصیتهای بزرگ را به مردم معرفی کن، چرا که بخشش و رحمت بر روح آنها سایه افکنده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن چه رویست که حسن همه عالم با اوست
دل در آن کوی نه تنهاست که جان هم با اوست
دم عیسی که به رنجور شفا میبخشد
دم نقد از لب او جوی که این دم با اوست
خانه دل به خیال لب او دار شفاست
[...]
آن سیهچرده که شیرینیِ عالم با اوست
چشمِ میگون لبِ خندان دلِ خرم با اوست
گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمانِ زمان است که خاتم با اوست
رویِ خوب است و کمالِ هنر و دامنِ پاک
[...]
عقل نخلی است خزان دیده که ماتم با اوست
عشق سروی است که سرسبزی عالم با اوست
هر که در معرکه با جوهر ذاتی چون تیغ
روزگارش به خموشی گذرد، دم با اوست
عاصیی را که سروکار به دوزخ باشد
[...]
آنکه درمان دل خسته عالم با اوست
رفت و داغم بجگر ماند که مرهم با اوست
نه بزرگیست به دولت که سلیمان نشود
دیو هرچند که روزی دو سه خاتم با اوست
چون مسیح آنکه کند زنده جهان را بدمی
[...]
دلبر ما نه همی طره پر خم با اوست
هر چه حسن است در آفاق مسلم با اوست
مشمر ای دل صفت حسن که دارد همه را
مهربانی بود وبس که همی کم با اوست
همه بیمار از آنیم که یار است طبیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.