گنجور

 
یغمای جندقی

تا بو مگر به سنگدلی مهربان کنند

سنگین دلت که سنگ به سنگ امتحان کنند

خواهم ز مردمی به در آیم به جلد سگ

وانگه در آستان توام پاسبان کنند

غیر و رقیب و مدعی آنگه به اتفاق

روزی شبی گذار بر آن آستان کنند

گویند خردسال جوانان میکده

پیران سال خورده به جامی جوان کنند

من پیر سال خورده جوانان خردسال

از یک پیاله کاش مرا امتحان کنند

...

زاغان که بر گل از خس و خار آشیان کنند

 
sunny dark_mode