گنجور

 
وحشی بافقی

عتاب اگر چه همان در مقام خونریز است

ولیک تیغ تغافل نه آنچنان تیز است

دلیریی که دلم کرد و می‌زند در صلح

به اعتماد نگه‌های رغبت آمیز است

مریض طفل مزاجند عاشقان ورنه

علاج رنج تغافل دو روز پرهیز است

شدیم مات به شطرنج غایبانهٔ تو

به ما بخند که خوش بازیت به انگیز است

کنند سلسله در گردنش به زلف تو حشر

دلم که بستهٔ آن طرهٔ دلاویز است

جگر زد آبله وز دیده می‌چکد نمکاب

که بخت شور به ریش جگر نمکریز است

رقیب عزت خود گو مبر که بردر عشق

حریف کوهکنی نیست آنکه پرویز است

به ذوق جستن فرهاد می‌رود گلگون

تو این مبین که عنان بر عنان شبدیز است

شدست دیدهٔ وحشی شکوفه دار و هنوز

در انتظار ثمر زان نهال نوخیز است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل ۴۱ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حافظ

اگر چه باده فرح بخش و باد گُل‌بیز است

به بانگِ چنگ مخور می که محتسب تیز است

صُراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد

به عقل نوش که ایام، فتنه انگیز است

در آستینِ مُرَقَّع، پیاله پنهان کن

[...]

جامی

قدم به طرف چمن نه که سبزه نوخیز است

شکوفه در قدم دوستان درم ریز است

مده به باد گرانمایه عمر بی باده

کنون که باده فرحبخش و باد گلبیز است

سرود مجلس تو صوت عندلیب بس است

[...]

محتشم کاشانی

کنون که خنجر بیداد یار خونریز است

کجاست مرد که بازار امتحان تیز است

دلم ز وعدهٔ شیرین لبی است در پرواز

که یاد کوه‌کنش به ز وصل پرویز است

ز من چه سرزده‌ای سرو نوش لب که دگر

[...]

عرفی

از آن ز شربت صلحم هوای پرهیز است

که آتش تب شوقم نه آن چنان تیز است

چو زلف باز کنی ناله خیزد از دل ها

که دام ما همه این طره ی دل آویز است

ز طره مشک به دامان کوهکن پاشد

[...]

طغرای مشهدی

بیا که بی سرزلف تو موج باده ناب

به رنگ حلقه ماتم، کدورت انگیز است

بهار حسن ترا برگ ریز عشوه مباد

که از هوای توام ابردیده گل بیز است

به دور نرگس او، دل ز خون لبالب کن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از طغرای مشهدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه