سران ملک سمرقند را چو تن را جان
جمال داده سپه پهلوان ترکستان
حسام دین که بهیجا حسام قاطع او
کند دو نیمه عدو را ز فرق تا بمیان
چنان دو نیمه کند خصم را که نیم از نیم
بذره ای نپذیرد زیاده و نقصان
چو بر براق سبک سیر او بگاه بزد
عنان سبک شود اندر تک و رکاب گران
شود سنانش چون بابزن ز آتش حرب
بجای مرغ مبارز در او شده گردان
بشست و قبضه او بر کمان و تیر فلک
شوند فتنه چو گیرد بدست تیر و کمان
کجا دو تیر گشاید گه نشانه زدن
بود بحکم ز سوفار این نشانه آن
برزمگه ز صریر کمان کشیدن او
بگوش خصم رسد کل من علیها فان
اگر برستم دستان ورا قیاس کنم
قیاس راست نیاید برستم دستان
از آنکه رستم دستان بدست مردم کرد
گهی مبارزت و گه بحیلت و دستان
همه مبارزت او بدست مردی اوست
چنان شناس مرانرا ورا چنین میدان
بهیبت از در جنیانج تا بچین نگرد
شود ز زلزله از تنگ مانوی ویران
بپشت آینه چین بر آرزوی مثل
نهاد و هیئت جنبان چون کنند نشان
بروی آینه بر شاه چین نگه نکند
ز پشت آینه ناخواسته پناه و امان
انار پناه همه خلق زیر رایت تو
ز شیر رایت تو شیر آسمان بفسفان
ز شرم رای تو در وقت نیمروز شود
چو سایه از پس دیوار آفتاب نهان
بنور رای خود اربنگری توانی دید
همه نهان جهانرا به پیش دیده عیان
مهابت تو بیک دم جهان خراب کند
مواهب تو خراب جهان کند عمران
جهان اگر نرود بر مراد تو یکدم
بقهر نام جهانی بیفکنی ز جهان
نهاد قلعه جیتانج تو بعقل تو است
چنانکه شهر مداین بعدل نوشروان
در آن دیار و . . . ز بس سیاست تو
پناه گرگ بود زیر پوستین شبان
بروز بزم ز کف تو زر چنان بارد
که از شجر ورق زرنشان ز باد خزان
همیشه بزم تو بادا چو بوستان ببهار
پر از گل طرب و بلبل مدایح خوان
مراد تو ز جهان چیست آن محصل باد
هرآنچه داری کام و هوا مباد جز آن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهی ستایش یک شخصیت برجسته به نام حسام دین است که به عنوان یک پهلوان وفادار و قدرتمند در میدان جنگ توصیف شده است. او با قدرت و مهارت خاصی دشمنان را نابود میکند و در میدان نبرد با استفاده از تیر و کمان خود، موجب ترس و وحشت خصومش میشود. نویسنده اشاره میکند که هیچکس نمیتواند تواناییهای حسام دین را با رستم، قهرمان اسطورهای، مقایسه کند زیرا حسام دین به شکل بهتری از مهارتهای خود استفاده میکند. در ادامه، به قدرت و تأثیرات نیک حسام دین بر جهان و مردم اشاره شده و نقش او به عنوان پناه و آرامش برای همه توصیف میشود. در پایان، نویسنده به آرزوها و خواستههای او از جهان اشاره میکند و میخواهد که آنچه او در سر دارد، جز آنچه در دل میخواهد، به واقعیت نپیوندد.
هوش مصنوعی: سردارانی که در سمرقند هستند، مانند روح و جان، زیبایی را به بدن میبخشند، همانطور که یک سردار، پهلوان ترکستان را در میدان نبرد یاری میکند.
هوش مصنوعی: حسام دین، که نامش به معنی شمشیر قاطع است، دشمن را به دو نیم میکند و به طور کلی بر او چیره میشود.
هوش مصنوعی: چنان قدرتی دارد که دشمن را به دو قسمت تقسیم میکند، بهطوری که هیچکدام از این دو قسمت قادر به پذیرش چیزی بیشتر یا کمتر از آنچه هستند نخواهند بود.
هوش مصنوعی: وقتی سوار بر اسب تندرو و سریعش برود، در آن زمان که بر یال و دهنهاش تکیه کرده، احساس سبکی و راحتی میکند و در حین ناهمواریها و چالشها، پاهایش به سختی زمین را لمس میکند.
هوش مصنوعی: شمشیرش مانند گازانبر بس تند و برنده شده است و جنگجو در او به جای پرندهای آزاد در حال چرخش است.
هوش مصنوعی: او (شخصی) بند کمان را به دست میگیرد و تیرش را آماده میکند، در این حال اگر فتنهای پیش آید، به مانند این میماند که تیر و کمان در دست اوست و آمادهی پرتاب است.
هوش مصنوعی: در کجا میتوان همزمان دو هدف را نشانهگیری کرد، وقتی تنها یکی از آنها بهطور قطع مشخص شده باشد؛ این نشان از ناپایداری و عدم قطعیت در هدفگذاری دارد.
هوش مصنوعی: صدای کشیده شدن کمان او بر زمین، به گوش دشمن میرسد و این یک هشدار برای آنهاست که همه چیز فانی است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم دستان او را با دستان خودم مقایسه کنم، هرگز نمیتوانم این مقایسه را به درستی انجام دهم.
هوش مصنوعی: این بیت به تلاش و تواناییهای رستم دستان اشاره دارد که او در مقابله با مردم، هم در مبارزات مستقیم و هم در برخی مواقع با نیرنگ و هوش خود پیروز شده است. به نوعی میتوان گفت که رستم تواناییهای گوناگونی دارد که او را در مواجهه با چالشها و رقبا موفق میکند.
هوش مصنوعی: تمام تلاش و پیکار تو تحت هدایت یک مرد است، بنابراین او را خوب بشناس و در این میدان با دقت عمل کن.
هوش مصنوعی: خود را از هراس و ترس دیگران پنهان کن تا آنجا که زلزله نیز نتواند تو را ویران کند.
هوش مصنوعی: در پشت آینه، چین و چروکها را به آرزویی مشابه قرار داده و تصاویر در حال تغییر را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت چهرهای اشاره دارد که از زیبایی چهرهاش نمیتواند به راحتی عبور کند. به نوعی، به این نکته اشاره میشود که حتی در پسزمینه یا از دور هم جلوه و درخشندگی آن چهره چشمها را به خود جذب میکند و کسی نمیتواند به سادگی از زیبایی آن چشمپوشی کند.
هوش مصنوعی: انار تحت حمایت تو از همه مردم است، تو مانند شیر در آسمان به درخشانی هستی و دلیری.
هوش مصنوعی: در پیشگاه تو چنان شرمگین میشوم که در میانه روز، سایهای از پشت دیوار آفتاب پنهان میگردد.
هوش مصنوعی: اگر با حکمت و عقل خود به تماشای دنیا بنشینی، میتوانی تمام پنهانیهای جهان را به وضوح و روشنی مشاهده کنی.
هوش مصنوعی: وجود با عظمت تو به یک لحظه میتواند دنیا را ویران کند و نعمتهای تو میتواند ساخت و ساز و آبادانی دنیا را خراب کند.
هوش مصنوعی: اگر جهان بر وفق خواستههای تو پیش نرود، به یک لحظه به قهر از آن روی برگردان و نام آن را از زندگیات حذف کن.
هوش مصنوعی: تاسیس و استقرار قلعه جیتانج بستگی به خرد و عقل تو دارد، درست مانند اینکه شهر مداین به عدالت نوشروان بستگی داشت.
هوش مصنوعی: در آن سرزمین، به خاطر تدبیر و سیاست تو، امنیت گرگها در زیر لباس چوپان پنهان شده بود.
هوش مصنوعی: به خاطر تو، جشن و سرور به حدی زیاد خواهد بود که طوری خواهد بارید که برگهای طلا از درخت در اثر وزش باد پاییزی میریزد.
هوش مصنوعی: همیشه جشن و سرور تو مانند بهاری باشد که پر از گل و شادی و آواز بلبلان است.
هوش مصنوعی: منظور تو از زندگی در این دنیا چیست؟ آن دانشجویی که در جستجوی حقایق است، باید بداند که هر خواسته و آرزویی که دارد، جز آنچه واقعی است، نباید در سر بپروراند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
توانگری و بزرگی و کام دل بجهان
نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان
یمین دولت کایام ازو شود میمون
امین ملت کایمان ازو شود تابان
همه عنایت یزدان بجمله بهرۀ اوست
[...]
بزرگی و شرف و قدر و جاه و بخت جوان
نیابد ایچکسی جز بمدحت سلطان
یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملکوک
امین ملت محمود پادشاه جهان
خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد
[...]
بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم
می جوان بجوان ده درین بهار جوان
بشادکامی امروز داد خویش بده
[...]
اگر نجست زمانه بلای خلق جهان
چرا ز خلق جهان روی او بکرد نهان
اگر نخواست دلم زار و مستمند چنین
چرا نگاشت رخش خوب و دلفریب چنان
اگر نگشت دل من تنور آتش عشق
[...]
شب دراز و ره دور و غربت و احزان
چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان
بسان مردم بی هوش گشته زار و نزار
دلم ز درد غریبی تن از غم بهتان
مرا دو دیده به سیر ستارگان مانده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.