آمد خجسته موسم قربان به مهرگان
خونریز این به هم شد با برگریز آن
با مهرگان چو نیک فتاد اتفاق عید
خونریز و برگریز پدید آمد از میان
خونریزی ار خلاف بدی پیش ازین چرا
خونریزی از موافقت آمد بدین زمان
آمد خزان و خون عروسان باغ ریخت
زان تا کند موافقت عید را بیان
خونریز این بسازد برگ و هوای بزم
خون ریز آن بسازد برگ و نهاد خوان
خون ریز این قنینه می را گران کند
خونریز آن ترازوی طاعت کند گران
اندر میان باغ چو بگذشت نوبهار
کم گشت ارغوان تر و تازه ناگهان
چون ارغوان ز باغ نهان کرد روی خویش
شد برگ هر درخت ز غم همچو زعفران
عید و خزان موافق یکدیگر آمدند
خلقند از موافقت هر دو شادمان
عید و خزان ز خلق بسی شادمانترند
از افتخار دین نبی صدر خاندان
فرزانه سید اجل مرتضی رضا
کاولاد مرتضی و رضا راست پهلوان
سلطان کامران شد بر ملکت هنر
از تربیت نمودن سلطان کامران
فرزند شمس دین عمر آن کز جمال خود
چون شمس آسمان فکند نور بر جهان
از آسمان به قدر و به همت رفیعتر
پاکیزهتر به اصل و نسب زآب آسمان
از شمس دین چه آید جز افخار دین
لابد که باز باز پراند ز آشیان
از اصل نیک هیچ عجب نیست فرع نیک
باشد پسر چنین چو پدر باشد آنچنان
ای صدر خاندان نبوت چو باب خویش
خورشید اقربا شدی و فخر دودمان
در تو یقین شد است گمانهای شمس دین
فرزند شمس دینی ازیرا تو بیگمان
از جود بینهایت و از فضل بیقیاس
محبوب هردلی تو و مذکور هر زبان
آن باهنر تویی که ز هر دانشی دلت
آراسته است همچو به هر نعمتی جنان
بر خاطر گشاده و روشن ضمیر تو
پوشیده نیست سرّی جز سرّ غیبدان
اندر سر مروت بایستهای چو چشم
وندر تن فتوت شایستهای چو جان
از کلک تو به گاه کفایت جهان شود
تیر فلک ز شرم چو تیر تو از کمان
ساحر نئی و جد تو ساحر نبود چون
تو ساحری نمایی از کلک و از بنان
تا جاودان بیابد سالی و بگذرد
آید دو بار عید و یکی بار مهرگان
هر مهرگان و عید که آید به خرمی
خوش بگذران به دولت و اقبال جاودان
بیبرگ باد خصم تو چون در خزان درخت
جون گوسپند عید فدای تو کرده جان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به فصل نزدیک شدن عید قربان و مهرگان اشاره دارد و به توافق میان این دو زمانه خوش بیان میکند. شاعری با استفاده از نمادهایی همچون خون و برگ، زیبایی و شادمانی موجود در این دوره را توصیف میکند. او از عید و خزان به عنوان دو پدیده که به شادمانی مردم کمک میکنند یاد میکند و همچنین به شخصیتهای ارزشمندی مثل سید مرتضی و فرزندش شمس دین اشاره میکند. این شخصیتها به واسطه فضل و نیکی خود در دل مردم جای دارند و شعر به تمجید از آنها پرداخته و اعتقاد دارد که این نیکویی از اصل نیک آنها نشأت میگیرد. در نهایت، شاعر دعا میکند که سالها از عید و مهرگان اردیبهشت بر مردم بگذرد و آنها را به خوشی و کامیابی برساند.
هوش مصنوعی: فصل خوش قربانی با جشن مهرگان در هم آمیخته است، که در این زمان خونریزی و ریزش برگها به هم پیوند خورده است.
هوش مصنوعی: زمانی که مهرگان به خوبی و خوشی برگزار شد، عید خونریزی و برگریزی به وقوع پیوست و از دل این اتفاق، روزهای متفاوتی به وجود آمد.
هوش مصنوعی: اگر پیش از این، به خاطر کارهای نادرست، خونریزی و رنجی وجود داشت، حالا چرا این خونریزی از توافق و همدلی به وجود آمده است؟
هوش مصنوعی: فصل پاییز فرا رسیده و گلهای باغ، مانند عروسان، با برگهای ریختهشان به زمین تشبیه شدهاند. این تغییر فصل میخواهد زیبایی و هماهنگی عید را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: خونریز برای برگزاری جشن و میهمانی، فضا و محیطی ایجاد میکند، در حالی که خونریز دیگر، برای برپایی سفرهی رنگین و لذتبخش کار میکند.
هوش مصنوعی: خون این میریزنده باعث میشود تا ارزش می بالا برود و خونریز آن، ترازوی اطاعت را نیز سنگین خواهد کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که بهار به میان باغ میآید، ناگهان رنگ و تازگی گلهای ارغوانی کاهش مییابد.
هوش مصنوعی: زمانی که گل ارغوان چهرهاش را از باغ پنهان کرد، برگهای هر درخت به خاطر غم، مانند زعفران رنگشان تغییر کرد.
هوش مصنوعی: عید و پاییز همزمان با هم آمدند و به همین دلیل مردم از هماهنگی این دو فصل خوشحال و شاداب هستند.
هوش مصنوعی: عیدها و فصل پاییز از شادی مردم بیشتر از افتخار دین پیامبر و خانوادهاش خوشحالاند.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف فردی بزرگوار و برجسته اشاره دارد که در نزدیکی شخصیتهای مهمی چون مرتضی و رضا قرار دارد. او خود به عنوان یک پهلوان و فردی فرزانه شناخته شده است.
هوش مصنوعی: سلطان کامران با پرورش و آموزش دادن به دیگران، فرمانروایی موفق بر عرصه هنر به دست آورد.
هوش مصنوعی: فرزند شمسالدین عمر که مانند خورشید آسمان نوری بر جهان میتاباند.
هوش مصنوعی: این بیت به ستایش آسمان میپردازد و بر پاکی و بلندی آن تأکید میکند. شاعر بیان میکند که آسمان از نظر مقدار و تلاش، از آبهای آسمانی خالصتر و با ارزشتر است. در حقیقت، آسمان به عنوان یک پدیده طبیعی با ویژگیهای برتر و اصالت بیشتر توصیف میشود.
هوش مصنوعی: از شمس دین چه انتظاری میشود داشت جز اینکه او دین را زینت بخشد؟ مسلماً باید او بار دیگر از آشیانهاش پرواز کند.
هوش مصنوعی: اگر پدر نیکو باشد، این طبیعی است که فرزندش نیز نیکو و شایسته باشد.
هوش مصنوعی: ای سرور خانوادهی پیامبری، تو همچون خورشید برای نزدیکانت درخشان شدی و مایهی افتخار نسل خود هستی.
هوش مصنوعی: در وجود تو، بیهیچ شبههای، حقیقت وجود دارد و شمس دین، یعنی مهدی، در تو حضور دارد. چرا که تو به حقیقتی بدون تردید دست یافتهای.
هوش مصنوعی: محبوب تو، به دلیل بخشش بیپایان و فضل بیحد و حصرش، در دل هر انسانی جای دارد و نامش به زبان هر کسی جاری است.
هوش مصنوعی: تو خود هنری هستی که دلت به هر دانشی تزیین شده است، همچون اینکه به هر نعمتی بهشت را دارا هستی.
هوش مصنوعی: بر دل باز و روشن تو هیچ چیزی جز راز پنهانی وجود ندارد که تنها مختص کسی است که به علم غیب آگاه است.
هوش مصنوعی: در دل مروت، باید چشمی روشن داشته باشی و در جسم فتوت، باید مانند جان باشید.
هوش مصنوعی: تسلط و هنرخوی تو به حدی است که اگر از آن بهره بگیری، میتواند جهانیان را تحت تأثیر قرار دهد. مانند این است که تیر آسمان از شرم به دلیل زیبایی و دقت تیر تو در کمان، به زمین بیفتد.
هوش مصنوعی: تو جادوگری نیستی و جد تو هم مجذوبکننده نبوده است؛ چون تو جادوگری را با قلم و دستان خود به نمایش درمیآوری.
هوش مصنوعی: تا ابد سالی وجود خواهد داشت و دو بار عید و یک بار مهرگان خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: هر زمانی که جشن و عید میرسد، با شادی و خوشی آن را بگذران و از نعمتها و خوشبختیهای پایدار بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، درختانی که برگهایشان ریخته، بیجان و بدون حیات به نظر میرسند، اما این خالی بودن و بیبرگی، شبیه به حال کسی است که به خاطر تو حاضر است جانش را فدای تو کند. گویی که همهچیز تحت تأثیر محبت و احترام به تو قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
[...]
گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
گفتم که ساعتی ببر من فرونشین
گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
گفتم که باد سرد زیان داردت همی
[...]
بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان
سلطان یمین دولت میر ملوک بند
محمود امین ملت شاه جهان ستان
شاهی که پشت صد ملک کامران بدید
[...]
بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود
با کاروان رباط کسی هر دوان دوان
از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود
[...]
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان
تحویل کرده اند بباغ خدایگان
وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار
نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.