ای دو لب تو بستد ای دو رخ تو نسرین
نسرین تو پر سنبل در بسد تو پروین
هستم ز دل و دیده ای به ز دل و دیده
بیچاره آن بسد نظاره آن نسرین
ای ترک بدیع آئین عشقم تو شد آئینم
کان سلسله مشکین بر ماه زند آیین
تا سلسله مشکین آذین زده ای بر مه
دیوانگی و مستی گشته است مرا آیین
شیرین لب خود پیشم بر خنده چو بگشائی
خسرو شمرم خود را چونانکه ترا شیرین
شد تلخی و شیرینی اندر لب تو مضمر
تلخست که پاسخ چون بوسه دهد شیرین
بر روی دلارایت فتنه است بجان و دل
آنکس که بت آراید در بتکده های چین
هرگز شمنان چین باشند چو ما از تو
از روی تبان خود در هر نظری گلچین
بر صید دل عاشق شاهین صفتی مایل
در راست روی با تو دارد صفت شاهین
شاهین ترازو شد گوئی دل مخدومت
یکسر مرغ ابی یکسر غم من شاهین
مخدوم هنرمندان کاهل هنر و دانش
یابند ازو احسان گویند بر او تحسین
همنام رسول الله کز امت همنامش
بی منت او یکتن کردن نتوان تعیین
رادی که سرشته شد در طینت او رادی
آنگاه که آدم را ایزد بسرشت از طین
اندر عمل تکسین عیار یک غازی
بندند میان پیشش صد غازی و صد تکین
پشت سپه توران عیار بگ پر دل
مردی که بود تنها صدر ستم روز کین
تا نایب او باشد در دولت او ساکن
ملک همه گیتی را از فتنه دهد تسکین
اندر حق او نایب عیاربگ آن خواهد
تا چاکر او باشد فرمانده قسطنطین
ای به بهنرمندی از صاحب و از صابی
وی مه بجوانمردی از حاتم و از افشین
در حالت تو ز اول بد همت تو عالی
وز همت تو بر شد جاه تو بعلیین
از فضل و هنر هستی در علم و عمل کامل
کز علم همی گردد چشم عملت ره بین
شادند بجاه ت هم عاقل و هم عالم
عاقل ز تو با حرمت عالم ز تو با تمکین
شد دیده دولت را در تو نظری صادق
کز دولت تو احباب تو دولت بین
خلقی ز تو دولت کین گشتند و بیک ذره
از دولت تو کم نی هم فضل اله است این
از مهر و هوای تو پر است همه دلها
زیرا که دلی داری خالی ز جفا و کین
تلقین ز خرد داری با خلق نکوکاری
هرگز نپذیرفتی از کس ببدی تلقین
تا آفت چشم بد در تو نرسد خلقی
بگشاده زبان بینم در دعوت و در آمین
چون در تو سراج الدین نیکو نگرد باشی
از چشم بدان ایمن اندر همه وقت و حین
تا بر فلک نیلی سال و مه و روز و شب
از مهر و مه و انجم خوبی بود و تزیین
با زینت و فریادت روز و شب و سال و مه
سعد فلکت همدم تا دامن یوم الدین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعر فارسی به توصیف عشق و زیبایی میپردازد. شاعر به محبوب خود، که به نسرین تشبیه شده است، خطاب میکند و از زیبایی و لطافت او میگوید. او به احساسات عاشقانهاش اشاره کرده و به تلخی و شیرینی در ارتباط با محبوبش اشاره میکند. شاعر از ویژگیهای محبوب میگوید و او را به عنوان معشوقی بینظیر معرفی میکند. همچنین به فضائل و حسنهای او اشاره کرده و او را فردی با دل بزرگ و نیکو میداند. در کل، شعر راجع به عشق، زیبایی و فضائل انسانی است و شاعر خواسته است تا احساسی عمیق و شیرین را نسبت به محبوبش بیان کند.
هوش مصنوعی: ای دو لب تو که همچون گل نسرین زیباست، لبهای تو به مانند گلبرگهای سنبل خوشبو هستند و رخسارت چون ستاره پروین درخشان و پر جلوه به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: من از دل و چشم خودم را دارم، اما دل و چشم بیچاره کسی را دارم که فقط به تماشای گل نسرین پرداخته است.
هوش مصنوعی: ای ترک زیبا، تو با زیباییها و سنتهای خاص خود، راه و رسم عشق مرا تغییر دادهای. زنجیرهای از زیبایی که بر چهره ماه میدرخشد، نشانهاش شدهای.
هوش مصنوعی: تا وقتی که گردنبندهای مشکین را بر گردن خود آویختهای، من در حالت دیوانگی و مستی به سر میبرم.
هوش مصنوعی: وقتی که لبخند به لب میآوری و میخندی، من هم خودم را چون خسرو شاد و خوشحال احساس میکنم، درست مثل تو که شیرینی را در چهرهات دارم.
هوش مصنوعی: در لبهای تو، تلخی و شیرینی به طور پنهانی وجود دارد؛ تلخی این است که وقتی پاسخی میدهی، چون بوسهای شیرین به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: دل و جان کسی که به جمال و زیبایی معشوق دل بسته است، در معرض فتنه و آشوب قرار دارد، به ویژه در مکانهایی مثل بتکدههای چین که نمادهای زیبا و جذاب وجود دارند.
هوش مصنوعی: هرگز شبیه ما در شمنان چین نمیتوان یافت، زیرا ما از چهره تو هر بار زیباییهایی را انتخاب میکنیم.
هوش مصنوعی: عاشق، مانند شاهینی است که در پی شکار قلبش است و با شجاعت و قاطعیت به سمت تو میآید.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دل معشوق به گونهای به ترازوی شاهین تبدیل شده که از یک سو خوشحالی و از سوی دیگر غم من را اندازهگیری میکند. بدین ترتیب، در این حالت دل من به اندازهای سنگین شده که نگران و درگیر غم است.
هوش مصنوعی: بزرگان و هنرمندان با وجود تنبلی خود، از آدرسی که به آنها داده شده، علم و هنر را فرا میگیرند و از لطف او بهرهمند میشوند و بر او تعریف و تمجید میکنند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه هیچ کس نمیتواند به مقام و جایگاه کسی که همنام پیامبر (صلى الله عليه وآله) است، دست پیدا کند، و او به تنهایی و بدون نیاز به دیگران شناخته میشود. به عبارتی، آن فرد به قدری والامقام است که نمیتوان او را با دیگران مقایسه کرد و ویژگیهایش منحصر به فرد است.
هوش مصنوعی: کسی که در وجودش خوبی و نیکی به طور طبیعی وجود دارد، همانطور که خداوند آدم را از خاک آفرید.
هوش مصنوعی: در عمل، یک غازی با کیفیت و توانمند، پیش از آنکه بخواهد به میدان بیاید، صد غازی و صد فرد ضعیف را کنار خود دارد.
هوش مصنوعی: در گوشهای از سرزمین توران، مردی دلیر و شجاع قرار دارد که بهتنهایی در برابر ظلم و ستم ایستاده است و آمادهی مبارزه در روز انتقام است.
هوش مصنوعی: او باید نایب او باشد تا در دوران حکومتش، آرامش را در تمامی سرزمینها از آشفتگیها به ارمغان آورد.
هوش مصنوعی: در مورد او، نایب و نمایندهاش خواهد خواست که تا زمانی که فرمانده قسطنطین باشد، او نیز همچنان خدمتگزار و وابستهاش بماند.
هوش مصنوعی: تو در هنر و توانمندی به اندازه صاحب و صابی هستی و در جوانمردی همچون حاتم و افشین.
هوش مصنوعی: از ابتدا مشخص بود که تو دارای ارادهای بلند و نیکو هستی، و به همین دلیل مقام و موقعیت تو به عرش رسیده است.
هوش مصنوعی: اگر در دانش و عمل به کمال برسی، بینش و عملت در زندگی روشنتر خواهد شد و از علم، نگاهت به عمل بهتر و دقیقتر میشود.
هوش مصنوعی: آنها که در مرتبه تو شادند، هم عاقل و هم عالم هستند. عاقل به خاطر حرمت تو و عالم به خاطر مقام و ترفیع تو.
هوش مصنوعی: چشم من به حقیقت و سعادت تو روشن شده است، زیرا از لطف و نعمت تو دوستانت نیز به خوشبختی رسیدهاند.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به خاطر تو خوشبخت و کامیاب شدند و حتی یک ذره از خوشبختی تو کم نشده است. این هم برکت الهی است.
هوش مصنوعی: دلها همه پر از محبت و عشق تو هستند، چون تو دلی داری که از بدی و دشمنی خالی است.
هوش مصنوعی: تو از خرد و اندیشه درست در رفتار خوب با مردم پیروی میکنی و هرگز از کسی بدی را نپذیرفتهای.
هوش مصنوعی: من میبینم افرادی زبان به دعا و درخواست گشودهاند تا از بدیها و چشمزخمها در امان بمانی.
هوش مصنوعی: زمانی که در تو نور و روشنایی باشد، همواره از هرگونه بدی و نگاه ناپسند در امان خواهی بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در آسمان رنگ آبی سال و ماه و روز و شب وجود دارد، زیبایی و تزئینی از عشق و ماه و ستارهها خواهد بود.
هوش مصنوعی: با زیبایی و صدای تو، روز و شب و سال و ماه در کنار هم هستند تا روز حساب از راه برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گیتیت چنین آید، گردنده بدین سان هم
هم باد برین آید و هم باد فرودین
ای تاخته از غزنین ناگه زده بر سقسین
چونان که به صید اندر بر کبک زند شاهین
در زیر عنان تو آن ابر فلک جولان
در زیر رکاب تو آن برق نجوم آگین
بر باره چو گردون رانده همه شب چون مه
[...]
ای پشت دل خسرو ای کام دل شیرین
ای سرخ سرخسی رو ای شوخ خوش شیرین
بسته کمری داری همچون کمر خسرو
بر سر کلهی داری چون تاج سر شیرین
فرهاد بگه گاهی شیرین بکف آوردی
[...]
در دیر شو و بنشین، با خوش پسری شیرین
شکر ز لبش میچین، تا چند ز کفر و دین؟
ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین
یا رب چه سبک روحی بر چشم و سرم بنشین
ای تاج هنرمندی معراج خردمندی
تعریف چه می باید چون جمله تویی تعیین
هر ذره که می جنبد هر برگ که می خنبد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.