هوای آل نبی را دل منست وطن
دمی مباد که بی این هوا بود دل من
غلام دشمن خویشم بدین هوا که مراست
اگر بطعنه هوادار خواندم دشمن
درین هوا که منم رنگ و بوی بدعت نیست
که این هوا همه عین شریعت است و سنن
نه این هوا چو هوائیست تیره و تاری
که این هوا چو هوائیست صافی و روشن
من از هوای جگرگوشگان پیغمبر
نه برکنم دل تا جان بود موافق تن
همه هوای من آنست تا شود ماهر
بمدح آل نبی طبع من بنظم سخن
مرا فصاحت حسان و من بر آل نبی
ثنا بگویم چه من فصیح و چه الکن
از آن چه به که مزین شود مرا دیوان
بمدح عترت کرار شیر شیر اوژن
مرا رضای عمر سیر اجل سعید
که شاه آل حسن بود و فخر آل زمن
اجل میر خراسان که نام او سمر است
بنیکوئی بعراق و حجاز و شام و یمن
اگر زبان خود از یاد او فرو بندم
بگوش من مر سادا حدیث من ز دهن
ز شاه آل حسن سید اجل چو مرا
فراق داد جفای زمانه ریمن
کمر بخدمت شاه حسینیان بندم
که در پناه ویند اهل بیت آل حسن
علاء دین پسر سید اجل حیدر
که شاه حیدر زور است روز جنگ و فتن
محمدی که محمد که مفخر رسل است
کند تفاخر ازو روز حشر پاداشن
گزیده ای که همه قول اوست مستحکم
ستوده ای که همه فعل اوست مستحسن
میان عترت و اولاد مرتضی و نبی
چو بدر باشد بر آسمان میان پرن
میان انجمن سروران روی زمین
چو سرو باشد در بوستان میان چمن
بزرگواری آزاده ای که در گیتی
ز بار منتش آزاد نیست یک گردن
ز بوی خلقش ورد و سمن دمد در حال
ز خار خارا اندر مه دی و بهمن
دم منازع او زین بود چو بهمن و دی
رخ متابع او زان بود چو ورد و سمن
بابر بهمن ماند کفش اگر بارد
ز ابر بهمن زر عیار و در عدن
ایا سپهر معالی و صدر آل علی
تراست خلق و خصال علی بسرو علن
تو آن عدیم همالی که نیست در عالم
همالت از همه آل پیمبر ذوالمن
دلی که مهر و هوای تو اندران دل نیست
در او چه دین خدای و چه کیش اهریمن
گر آستان تو بالین سر کنم ز شرف
رسد بگنبد پیروزه گون بی روزن
ز دور گنبد پیروزه رنگ تا باشد
شب سیاه بروز سپید آبستن
شب بقای ترا باد روز دولت و عز
شب بقای حسود تو روز ذل و محن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و ارادت شاعر به خاندان پیامبر اسلام، آل نبی، میپردازد. شاعر از هوای دلانگیز و پاک این خاندان صحبت میکند و میگوید که هیچ شکی در حقیقت و شایستگی آنها وجود ندارد. او به اهمیت و جایگاه ویژه آل نبی در دین اسلام اشاره دارد و بر این باور است که محبت به آنها، نشانه ایمان واقعی است. شاعر در نهایت از خود میپرسد که چگونه میتواند غافل از یاد و ذکر آنها باشد و از ارادتش به این خاندان بزرگ و با فضیلت سخن میگوید. این اثر به نوعی تجلیل از شخصیتهای مذهبی و نیکوکار تاریخ اسلام است.
هوش مصنوعی: دل من همیشه به یاد و سرزمین آل نبی است و هرگز نمیخواهم لحظهای بدون این احساس باشد.
هوش مصنوعی: من بندهٔ دشمن خودم هستم، به خاطر این که اگر به طعنه به من بگویند طرفدار او هستم، همین را میپذیرم.
هوش مصنوعی: در این فضا که من حضور دارم، خبری از آثار بدعت نیست؛ زیرا این فضا تماماً مطابق با اصول دین و سنتها است.
هوش مصنوعی: این فضا نه مانند هوای تار و تیره است، بلکه مانند هوای پاک و روشنی است.
هوش مصنوعی: من هرگز دل از عشق و محبت به فرزندان پیامبر نمیبرم، تا زمانی که جانم با بدنم هماهنگ است.
هوش مصنوعی: خواسته و آرزوی من این است که استعدادم در ستایش اهل بیت پیامبر به کلام و شعر بیانجامد.
هوش مصنوعی: من به قوانین بلاغت و سخنوری آراستهام و دربارهی خاندان پیامبر باید ستایش و تعریف کنم، چه اینکه من سخنور باشم یا خاموش و بیزبان، این ستایش را بر عهده دارم.
هوش مصنوعی: بهتر است که من با دیوانی آراسته شوم که به ستایش خانواده پیامبر پرداخته باشد، چون آنجا فضیلتها و ویژگیهای برجستهای همچون شجاعت و قدرت علی (ع) و فرزندان او وجود دارد.
هوش مصنوعی: من از زندگی و سرانجام خود راضی هستم، چرا که شاهزاده از نسل حسن و مایه فخر زمانه بوده است.
هوش مصنوعی: مرگ میر خراسان که نامش سمر است، به خوبی به عراق و حجاز و شام و یمن میآید.
هوش مصنوعی: اگر زبانم را از یاد او خاموش کنم، گوش من همه داستانها و مطالبی را که از زبان او شنیدهام، بازگو خواهد کرد.
هوش مصنوعی: وقتی از شاه آل حسن، که به معنای بزرگ و محترم است، جدا شدم و فراق او نصیبم شد، به من غصه و درد زمانه تحمیل شد.
هوش مصنوعی: من خود را به خدمت شاه حسین، که در حمایت او خانواده اهل بیت حسن هستند، میسپارم.
هوش مصنوعی: علاءالدین، فرزند سید اجل حیدر، در میدان جنگ و آشوب به مانند قدرتی است که پادشاه حیدر را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: محمدی که پیامبر اسلام و بزرگترین شخصیت تاریخ است، روز قیامت بر دیگران افتخار میکند و به آنها پاداش میدهد.
هوش مصنوعی: برگزیدهای که تمام سخنانش قوی و قابل اعتماد است، و ستودهای که همه اعمالش سزاوار تحسین است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جایگاه ویژه عترت و نسل پیامبر و امام علی اشاره دارد. آنها مانند ماه در آسمان درخشان و برجسته هستند. یعنی فضیلت و نور آنها در میان دیگران مشخص و نمایان است.
هوش مصنوعی: در جمعیت بزرگان و افراد با مقام، کسی که مانند درخت سرو میان گلها و چمنها است، به زیبایی و وقار توجه همگان را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: در این دنیا کسی که بزرگ و آزاد منش است، حتی یک نفر نیز از بار سنگین لطف و احسان او آزاد نیست.
هوش مصنوعی: از عطر وجود او، بوی گل و عطر خوش به مشام میرسد، در حالی که از درختان خار، در سرمای زمستان و در ماههای دی و بهمن جاری است.
هوش مصنوعی: نفس من در نزاع با او مانند برف ژرف است و چهرهام که تابع اوست، مانند گل و عطر خوشایند سمن میباشد.
هوش مصنوعی: اگر باران در بهمن ببارد، کفش و پای انسان مانند طلا و جواهر در بهشت برین خواهد درخشید.
هوش مصنوعی: آیا آسمانهای بلند و مقام والای علی، ویژگیها و صفات او را به صورت آشکار و پنهان به تو داده است؟
هوش مصنوعی: شما آن شخصیت بزرگ و بینظیری هستید که در کل عالم مانند شما وجود ندارد و از نسل پاکان و نیکان هستید.
هوش مصنوعی: دلهایی که در آن عشق و محبت تو وجود ندارد، نه به خدا باور دارد و نه به شیطان.
هوش مصنوعی: اگر سرم را در آستان تو بگذارم، از عزت، به گنبدی که ز نور میدرخشد، حتی بدون هیچ روزنهای، خواهی رسید.
هوش مصنوعی: از دور گنبد طلایی، تا وقتی که شب تار است، روزی سپید و روشن در حال شکلگیری است.
هوش مصنوعی: شب برای ماندگاری تو خوب و روز برای شرافت و قدرتت است، اما شب برای حسودان تو فقط شب سختی و ذلت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن
چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من
روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن
بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز
[...]
خدای داند بهتر که چیست در دل من
ز بس جفای توای بیوفای عهدشکن
چو مهربانان در پیش من نهادی دل
نبرد و برد دلم جز به مهربانی ظن
همی ندانست این دل که دل سپردن تو
[...]
ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن
هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا
چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر
[...]
هوا همی بنکارد بحله روی چمن
صبا همی بطرازد بدر شاخ سمن
سمن شکفته فراز چمن چو روی صنم
بنفشه خفته بزیر سمن چو پشت شمن
زمین بخندد هر ساعتی چو چهره دوست
[...]
چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن
کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن
چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند
چو یادم آید از دوستان و اهل وطن
سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.