×
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - صفت تابستان و خبر یافتن مجنون از رفتن لیلی به حج و همراه شدن با قافله وی
شد دشت ز ریگ و سنگپاره
طشتی پر از اخگر و شراره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - نامه نوشتن لیلی به مجنون و عذر خواستن که شوهر کردن نه اختیار وی بلکه تکلیف مادر و پدر بود
ای زاطلس و خز تو را کناره
پهلوی تو خوش به خار و خاره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۷ - پوست پوشیدن مجنون و به میان گوسفندان لیلی درآمدن و به حوالی خیمه گاه وی رفتن
کرد از رمه جا به یک کناره
بگشاد نظر پی نظاره
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۵۴ - صفت مَدارِس
حسرت که لبم نموده پاره
از بوسه ی اوست استعاره
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۶ - در مدح جدّش شیخ زاهد گیلانی سروده است
باشد کرم تو در شماره
از کان افزون سه چار پاره
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی
آرند حبوب بی شماره
بهر که ز بهر رزق خواره
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۵ - و برای او همچنین
اصغر به گلوی پاره پاره
افتاد به فکر گاهواره
۱
۲