حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰
روح القدس آن سروش فرخ
بر قبهٔ طارم زبرجد
میگفت سحر گهی که یا رب
در دولت و حشمت مخلد
بر مسند خسروی بماناد
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷
حُسن تو همیشه در فزون باد
رویت همه ساله لالهگون باد
اندر سرِ ما خیالِ عشقت
هر روز که باد در فزون باد
هر سرو که در چمن درآید
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸
آن کس که به دست، جام دارد
سلطانیِ جَم، مُدام دارد
آبی که خِضِر، حیات از او یافت
در میکده جو، که جام دارد
سررشتهٔ جان، به جام بگذار
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸
یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد
هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟
در بحرْ فِتادهام چو ماهی
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳
گل بیرخِ یار خوش نباشد
بیباده بهار خوش نباشد
طَرفِ چمن و طوافِ بستان
بیلالهعذار خوش نباشد
رقصیدن سرو و حالتِ گُل
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲
عشقِ تو نهالِ حیرت آمد
وصلِ تو کمالِ حیرت آمد
بس غرقهٔ حالِ وصل کآخر
هم بر سرِ حالِ حیرت آمد
یک دل بنما که در رَهِ او
[...]
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۷
ای باد نسیم یار داری
زآن نفحهٔ مشکبار داری
زنهار! مکن درازدستی
با طرهٔ او چه کار داری؟
ای گل! تو کجا و روی زیباش
[...]
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۵
ساقی اگرت هوای ما هی،
جز باده مباد نزد ما هی!
سجّاده و خرقه در خرابات
بفروش و بیار جرعه ای می
گر زنده دلی شنو ز مستان
[...]