گنجور

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۱ - تمثیل در بیان رابطهٔ شریعت و طریقت و حقیقت

 

تبه گردد سراسر مغز بادام

گرش از پوست بیرون آوری خام

ولی چون پخته شد بی پوست نیکوست

اگر مغزش بر آری بر کنی پوست

شریعت پوست، مغز آمد حقیقت

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۲ - قاعده در حکمت وجود اولیا

 

نبوت را ظهور از آدم آمد

کمالش در وجود خاتم آمد

ولایت بود باقی تا سفر کرد

چو نقطه در جهان دوری دگر کرد

ظهور کل او باشد به خاتم

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۳ - تمثیل در بیان سیر مراتب نبوت و ولایت

 

چو نور آفتاب از شب جدا شد

تو را صبح و طلوع و استوا شد

دگر باره ز دور چرخ دوار

زوال و عصر و مغرب شد پدیدار

بود نور نبی خورشید اعظم

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب

 

کسی بر سر وحدت گشت واقف

که او واقف نشد اندر مواقف

دل عارف شناسا‌ی وجود است

وجود مطلق او را در شهود است

به جز هست حقیقی‌، هست نشناخت

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۶ - سوال از کیفیت جمع بین وحدت و کثرت

 

اگر معروف و عارف ذات پاک است

چه سودا در سر این مشت خاک است

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۷ - جواب

 

مکن بر نعمت حق ناسپاسی

که تو حق را به نور حق شناسی

جز او معروف و عارف نیست دریاب

ولیکن خاک می‌یابد ز خور تاب

عجب نبود که ذره دارد امید

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۸ - تمثیل در بیان نسبت عقل با شهود

 

ندارد باورت اکمه ز الوان

وگر صد سال گویی نقل و برهان

سپید و زرد و سرخ و سبز و کاهی

به نزد وی نباشد جز سیاهی

نگر تا کور مادرزاد بدحال

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۹ - سوال از معنی انا الحق

 

کدامین نقطه را نطق است «اناالحق»

چه گویی هرزه بود آن یا محقق

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۰ - جواب

 

انا الحق کشف اسرار است مطلق

جز از حق کیست تا گوید انا الحق

همه ذرات عالم همچو منصور

تو خواهی مست گیر و خواه مخمور

در این تسبیح و تهلیلند دائم

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۱ - قاعده در بطلان حلول و اتحاد

 

من و ما و تو و او هست یک چیز

که در وحدت نباشد هیچ تمییز

هر آن کو خالی از خود چون خلا شد

انا الحق اندر او صوت و صدا شد

شود با وجه باقی غیر هالک

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۲ - تمثیل در نمودهای بی‌بود

 

بنه آیینه‌ای اندر برابر

در او بنگر ببین آن شخص دیگر

یکی ره باز بین تا چیست آن عکس

نه این است و نه آن پس کیست آن عکس

چو من هستم به ذات خود معین

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۳ - سوال از معنی وصال

 

چرا مخلوق را گویند واصل

سلوک و سیر او چون گشت حاصل

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۴ - جواب

 

وصال حق ز خلقیت جدایی است

ز خود بیگانه گشتن آشنایی است

چو ممکن گرد امکان برفشانَد

به جز واجب دگر چیزی نماند

وجود هر دو عالم چون خیال است

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۵ - تمثیل در اطوار وجود

 

بخاری مرتفع گردد ز دریا

به امر حق فرو بارد به صحرا

شعاع آفتاب از چرخ چارم

بر او افتد شود ترکیب با هم

کند گرمی دگر ره عزم بالا

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۶ - سوال از ماهیت قرب و بعد و امکان وصال با حق

 

وصال ممکن و واجب به هم چیست

حدیث قرب و بعد و بیش و کم چیست

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۷ - جواب

 

ز من بشنو حدیث بی کم و بیش

ز نزدیکی تو دور افتادی از خویش

چو هستی را ظهوری در عدم شد

از آنجا قرب و بعد و بیش و کم شد

قریب آن هست کو را رش نور است

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۸ - سوال از ماهیت نطق و بیان

 

چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد

ز قعر او چه گوهر حاصل آمد

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۹ - جواب

 

یکی دریاست هستی نطق ساحل

صدف حرف و جواهر دانش دل

به هر موجی هزاران در شهوار

برون ریزد ز نص و نقل و اخبار

هزاران موج خیزد هر دم از وی

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۰ - تمثیل در بیان ماهیت صورت و معنی

 

شنیدم من که اندر ماه نیسان

صدف بالا رود از قعر عمان

ز شیب قعر بحر آید برافراز

به روی بحر بنشیند دهن باز

بخاری مرتفع گردد ز دریا

[...]

شیخ محمود شبستری
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
sunny dark_mode