یکی دریاست هستی، نطق ساحل
صدف حرف و جواهر دانشِ دل
به هر موجی هزاران دُرِّ شهوار
برون ریزد ز نَقل و نصّ و اخبار
هزاران موج خیزد هر دم از وی
نگردد قطرهای هرگز کم از وی
وجودِ علم از آن دریای ژرف است
غلافِ دُرِّ او از صوت و حرف است
معانی چون کند اینجا تنزُّل
ضرورت باشد آن را از تمثُّل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دریا به عنوان نماد هستی و دانش اشاره دارد. دریا به همراه نطق و ساحل، صدفی است که گنجینهای از علم و دانش را در دل خود دارد. هر موجی که به سمت ساحل میآید، دارای خبرها و اطلاعات جدیدی است و این امواج هرگز کم نمیشوند. علم و مطلبی که از این دریا به دست میآید، نشانهای از عمق وجود اوست و در اینجا معانی باید به شکلی معنیدار و قابل فهم منتقل شوند.
هوش مصنوعی: یک دریاست که به وجود آمده و در این دریا، ساحل صدفها پیامی دارد که شامل گفتار و جواهراتی از علم و دانش دل است.
هوش مصنوعی: هر موجی از دریا هزاران داستان و خبر را به بیرون میریزد.
هوش مصنوعی: هر لحظه هزاران موج از او بلند میشود، اما هیچ وقت از او یک قطره هم کم نمیشود.
هوش مصنوعی: علم همانند یک دریا است که عمق و وسعت زیادی دارد و آنچه از آن به نشانه و در قالب کلمات و صداها ارائه میشود، همانند غلافی است که به این عمق زیبایی و ارزش میبخشد.
هوش مصنوعی: معانی در اینجا به گونهای ساده و قابل فهم بیان میشوند که لازم است این فرآیند به دور از پیچیدگیهای تصوری باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.