فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن
همی گویم خدایا کردگارا
بزرگا کامگارا بردبارا
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
نجویم بیش ازین با دل مدارا
کنم رازش به گیتی آشکارا
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۲ - پاسخ دادن رامین ویس را
نه دانش روی برتابد قضا را
نه مردی دست برپیچد بلا را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۴ - پاسخ دادن رامین ویس را
بسی کردم نهان و آشکارا
به نرمی با دل مسکین مدارا
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را
دریغا رفته رنج و روزگارا
کزیشان خود دریغی ماند ما را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را
که بس خواری نماید دوست ما را
همی دیدم من این روز آشکارا
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
شگفتا پر فریبا روزگارا
که چون دارد زبون خویش ما را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
به خشم اندر بکن لختی مدارا
مکن بدمهری خویش آشکارا
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۱ - آشکار شدن رامین بر شاه موبد
به ویسه گفت رامین زود ما را
به شه بر، گشت باید آشکارا
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
نه مردم گر کنم زین پس مدارا
بهل تا گردد این راز آشکارا
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم
سر و سرهنگْ میدان وفا را
سپهسالار و سر خیلْ انبیا را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۷ - نشستن شیرین به پادشاهی بر جای مهینبانو
مسلم کرد شهر و روستا را
که بهتر داشت از دنیا دعا را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۷ - نشستن شیرین به پادشاهی بر جای مهینبانو
نیت چون نیک باشد پادشا را
گُهر خیزد به جای گل گیا را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
نیفتاد آن رفیق بیوفا را
که بفرستد سلامی خشک ما را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد
به یک ماه از میان سنگ خارا
چو دریا کرد جویی آشکارا
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد
به حکم آن که سنگی بود خارا
به سختی روی آن سنگ آشکارا
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو
جمال خویش را در خز و خارا
به پوشیدن همیکرد آشکارا
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را
به رغم دشمنان بنواز ما را
نهان میسوز و میساز آشکارا
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۶ - در خواب دیدن خسرو پیغمبر اکرم را
چو خاریدند خاک از سنگ خارا
پدید آمد یکی طاق آشکارا
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
نصیبی ده ز گنج خود گدا را
نوائی ده بلطفت بی نوارا