گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۴ - بر تخت نشستن خسرو به مدائن برای بار دوم

 

که را جویم که را خوانم به فریاد‌؟

بهاری بود و بربودش ز من باد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین

 

زمانه ایمن از غوغا و فریاد

زمین آسوده از تشنیع و بیداد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

نشاید حکم کردن بر دو بنیاد

یکی بر بی‌طمع، دیگر بر آزاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد

 

که هست این جا مهندس مردی استاد

جوانی نام او فرزانه فرهاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد

 

پس آن گه گفت کاِی داننده استاد

چنان خواهم که گردانی مرا شاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد

 

چو آگه گشت از آن اندیشه فرهاد

فکند آن حکم را بر دیده بنیاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد

 

اگر صد کوه باید کند پولاد

زبون باشد به دست آدمی‌زاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد

 

خبر بردند شیرین را که فرهاد

به ماهی حوضه بست و جوی بگشاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین

 

چو دل در مهر شیرین بست فرهاد

برآورد از وجودش عشق فریاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین

 

غمش دامن گرفته و او به غم شاد

چو گنجی کز خرابی گردد آباد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد

 

بگفت او آن من شد زو مکن یاد

بگفت این کی کند بیچاره فرهاد‌؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد

 

گشاد آن گه زبان چون تیغ پولاد

فکند الماس را بر سنگ بنیاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد

 

چنان در خشم شد خسرو ز فرهاد

که حلقش خواست آزردن به پولاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد

 

بر آن کوه کمرکش رفت چون باد

کمر دربست و زخم تیشه بگشاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

بدان شیری که اول مادرت داد

که چون از جوی من شیری خوری شاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

اگر بادم تو نیز ای سرو آزاد

سری چون بید درجنبان به این باد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

ز پرویز و ز شیرین و ز فرهاد

همه در حرف پنجیم ای پری‌زاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

چو از غم نیستم یک لحظه آزاد

نخواهم هیچ کس را در جهان شاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و مردن اسب وی

 

ببینم کآهنین بازوی فرهاد

چگونه سنگ می‌بُرّد به پولاد

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode