نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور
ترنج و سیب لب بر لب نهاده
چو در زرینصراحی لعلِ باده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین
نخوردی بیغنا یک جرعه باده
نه بیمطرب شدی طبعش گشاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران
ازین سو تخت شاهنشه نهاده
وشاقی چند بر پای ایستاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران
ز شکر هر یکی تنگی گشاده
ز شیرین بر شکر تنگی نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام
به سوگ نیزههای سر فتاده
صبا گیسوی پرچمها گشاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام
حریر سرخ بیرقها گشاده
نیستانی بد آتش درفتاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد
برون پرده فرهاد ایستاده
میان درْبسته و بازو گشاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
زمین تا آسمان رانی گشاده
ثریا تا ثری خوانی نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
کمر دربسته و ابروگشاده
کلاه کیقبادی کژ نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
به بالین شه آمد دل گشاده
به خدمت کردنِ شه دل نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۰ - غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین
به امیدی جهان بر باد داده
به پنداری بدین روز اوفتاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
ملک بر یاد شیرین تلخ باده
لبالب کرده و بر لب نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
شکنج ابرویش بر لب فتاده
دهانش را شکنجه بر نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
دو مشگین طوق در حلقش فتاده
دو سیمین نار بر سیبش نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
جهانداران شده یکسر پیاده
به گرداگرد آن مهد ایستاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۶ - در خواب دیدن خسرو پیغمبر اکرم را
طلسمی یافتند از سیم ساده
برو یکپاره لوح از زر نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
درش بر حمل کشورها گشاده
همه در حمل بر حمل ایستاده
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد
به میدان رفت شاه و شاهزاده
جهانی خلق بودند ایستاده
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
ز زخم چنگل او شاه زاده
فغان میکرد از درد چکاده
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
میان لشکر آن شاه زاده
تنش میشد سوار و جان پیاده