گنجور

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۳ - بیان کردن سرپ نکا، حسنِ سیتا را برای راون و عاشق شدن راون

 

به صد برقع جمالش بی نقاب است

نه شمعِ مه که عین آف تاب است

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۷ - دیدن راون سیتا را و بردن سیتا به زور

 

به رنگ گل طراوت بخش آب است

ولی زو خانۀ آتش خراب است

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۲ - در صفت فصل بهار برسات و فراق رام

 

به فرق نیل گر در خوشاب است

یقین کان نیل نیسانی سحاب است

ملا مسیح
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶

 

از آنم دل عدوی اضطراب است

که در دل یاد چشمش مست خواب است

گلستان محبت را هوایی است

که شبنم خانه سوز آفتاب است

دماغم تا رسید از می خمارم

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۶۴

 

دلم در اضطراب اضطراب است

که هر گردش طلسم فتح باب است

بنازم همت دست تهی را

هر انگشتش کلید فتح باب است

اسیر شهرستانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰ - قطعه تقاضایی بره

 

«رهی را، هست عرضی بر جنابت

که بالاتر ازین زرین قباب است»

«برای بره موعود دیروز

دلش در آتش حسرت کباب است»

«نمی‌داند تمنای وصالش

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۳

 

جلایر را سعادت بی حساب است

که از مستلزمین این رکاب است

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۵

 

اگر تو تشنه ای این ره سراب است

محال است آب و سعیت ناصواب است

قائم مقام فراهانی
 

فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳

 

عرق بر چهره‌ات گل یا گلاب است

و یا پروین به روی ماهتاب است؟

نشانده یار فایز نقره بر آل

و یا بر آتش تر خشک آب است؟

فایز
 

فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۵

 

نه هر رخشنده کوکب آفتاب است

نه هر پیغمبری صاحب کتاب است

نه هر شیرین شود معشوقه، فایز

نه هر آب روان بینی گلاب است

فایز
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۲ - ام الکتاب

 

گرت اندیشه‌ام الکتاب است

نخستین عقل اندر هر خطاب است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۳ - باب الثاء

 

بمعنی ثا اشارت بر ثواب است

ثوابی کآن بدارین انتخاب است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۴ - الحجاب

 

حجاب او تویی او بی‌حجاب است

صورها مر جمالش را نقاب است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰۴ - العبره

 

جبال جامد از حق در خطاب است

که در سیر و مرور او چون سحاب است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰۴ - العبره

 

که اندر جستجویش باشتاب است

که قانع از جمالش بر نقاب است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۶ - النفس الاماره و رئوسها

 

ز هر خلق بدت جان در عذاب است

بخاصه از حسد در رنج و تاب است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۱ - وصل‌الوصل

 

تو را آنعود از بعد ذهاب است

نزولت را عروج مستطاب است

صفی علیشاه
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰۴ - تراش از تیشهٔ خود جادهٔ خویش

 

تراش از تیشهٔ خود جادهٔ خویش

براه دیگران رفتن عذاب است

گر از دست تو کار نادر آید

گناهی هم اگر باشد ثواب است

اقبال لاهوری
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode