اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ دوم در مدح سلطان یعقوب » بخش ۲ - قصیده مصنوع ثانی در مدح سلطان یعقوب
پیش تن شب نشین تو بنشین
نیش تبش تبش بتن بین
پیشتنشتنشبنشینتبنشیننیشتبشتبشبتنبین
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۶
دو دل ربا که بلای دلند و آفت دین
دلم به غمزه آن رفت و دین به عشوهٔ این
یکی ز غایت عرفان گلیست پردهگشا
یکی ز عین حیا غنچه است پردهنشین
یکی به کام حریفان نموده خنده ز لب
[...]
میلی » دیوان اشعار » ترکیبات » در هجو جهانگیر گیلانی که امیرالامراء خان احمد میرزا بود،گفته
جماع داده و دیوانه خیز و پر شروشین
سگ تری نجسالعین کور، میر حسین
به چشم احوال او نیست نقطهٔ مردم
بدین مگر بتوان گفت چشم او را عین
بیاضش اینکه ندارد چو عین یک نقطه
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵
ز جور دل که هیچ کس مباد چنین
سرم مباد گرم سررسید بر بالین
از آن که می دهد از اجتماع یاران باد
نمی توانم برداشت دیده از پروین
چو طفل مکتب هر صبح از سیه روزی
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - ایضا در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)
مسافری ست قلم کز معانی شیرین
برد ز هند دواتم شکر به جانب چین
قلم ز فیض بیانم چو شاخ گل تازه
ورق ز معنی شعرم چو برگ گل رنگین
به پیش صفحه ی نظمم رقوم نسخه ی سحر
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح نواب ظفرخان
زهی ز نرگس خوش سرمه آهوی مشکین
ز طاق بندی ابرو نگارخانه چین
به خوش قماشی ساعد طلای دست افشار
ز بوسه های شکرریز غیرت شیرین
گل سر سبد آسمان که خورشیدست
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح ملاصدرا
رسید مژده که آمد پناه دولت و دین
خدیو مملکت علم و فضل صدرالدین
فلک جناب ملک قدر عرش رتبه که هست
به علم و دانش رنگین به رای و فکر متین
قبول علم و عمل را سبک چو آیینه
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۳۹ - در منقبت حضرت امام رضا (ع)
نیافت سوز من از چرب نرمیت تسکین
فزاید آتش سودای شمع را تدهین
نهان به پردهٔ تمکین بود ترا شوخی
به رنگ معنی برجسته در کلام متین
چو داغ لالهٔ نشکفته ام ز کثرت غم
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۴۰ - تجدید مطلع
چو خاستی پی رفتن زجا، کدام زمین
که از سرشک دو چشمم نگشته آب نشین؟
به پیش هر که رود روی تازه ای دارد
کسی که نیست چو آیینه بر جبینش چین
وصال دختر رز جستن است دور از عقل
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۷
بهکنج ابروی دلدار خال فتنه کمین
سیاهپوش سیه خانهایست گوشهنشین
چو سایه، جذبهٔ خورشید او سراپایم،
چنان ربود که نگذاشت سجدهام به جبین
سراغ مردمک از چشم ما مگیر و مپرس
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۹
شکست حادثه بر ما نیافت دست کمین
نرفت دامن عریان تنی به غارت چین
صفای دل نکشد خجلت گرانی جسم
بهآبِ آینه ، مشکل نمد شود سنگین
کدام ذره که خورشید نیست در بغلش
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۸ - خاوری کوزه کنانی
ز بدو حال ز مردم طمع بریدستم
که صعوه را نکند طعمه همت شاهین
به قرص سفرهٔ خود راضیم ز گندم و جو
به صید بازوی خود قانعم ز غث و سمین
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۵ - در ستایش صدراعظم دام اجلاله فرماید
به راغ و باغ گذرکرد ابر فروردین
شراره ریخت بر آن و ستاره ریخت براین
از آن شراره همه راغ گشت پر لاله
وزین ستاره همه باغگشت پر نسرین
چمن از آن شده پرنور وادی ایمن
[...]
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷
دو سال تلخ نشاند شراب را در خم
که عیش دلشدهای زود میشود شیرین
چه گنجها که نهد زیر خاک تا روزی
به التفات وی از مسکنت رهد مسکین
محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۱۲ - در رثاء و تاریخ رحلت سلطان سعید ناصرالدّین شاه
سزد بگرید گردون اگر به حال زمین
زبعد خسرو اسلام شاه ناصر دین
میر ملوک جهان شهریار ذوالقرنین
گه قرنهایش نیاید یکی به دهر قرین
دریغ و حیف از آن خلق خوب و کریم
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۰۳ - حلقهٔ ماتم
روانه گشت به سوی خرابه آن بی دین
گذارد در بر آن طفل، آن طبق به زمین
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴ - سئوال اعرابی از اسخیای مدینه
سلام کرد به آن مقتدای اهل یقین
پس از سلام بگفت ای سلاله یاسین
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام
نمود چهره زن خون گلوی او رنگین
زبان حال کشید از جگر ترانه چنین
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۶ - سئوال از ملک الموت
ز خاک بستر و خشمت و خرابهام بالین
عجب یتیم نوازی کند یزید لعین
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۸ - شکوه و زینب (ع) سر قبر مادر
که شد ز خون سرم روی و موی من رنگین
روانه شد ز سرم همچو سیل خون به زمین