گنجور

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود

بیا که هر چه نهان بود آشکار نمود

بیا که مجلس ما بزمگاه مستانست

بیاکه ساقی و جام است و بانگ ساز و سرود

بیا و باده بنوش و زیان خود طلب

[...]

اسیری لاهیجی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود

ببین در آینه ی جام چهره ی مقصود

سزد که پیر خرابات جرم ما بخشد

به آب چشم صراحی و سوز سینه ی عود

ز هر دری که درآید همای دولت عشق

[...]

بابافغانی
 

میلی » دیوان اشعار » ترکیبات » در هجو جهانگیر گیلانی که امیرالامراء خان احمد میرزا بود،گفته

 

نه از تو خلق تسلّیّ و نه خدا خشنود

تو خود بگو که مکافات این چه خواهد بود

به ریش زرد و بناگوش زرد و چهرهٔ زرد

به سر نهی ز سرناز چون کلاه کبود،

تو خانه‌سوز نشانی دهی ز گوگردی

[...]

میلی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

فکنده زخم دلم را به حالت بهبود

کسی مباد گرفتار چشم‌زخم حسود

فزونی غم از آسودگی‌ست بر دل من

نمی‌فزود غمم گر دلم نمی‌آسود

چراغ تیره ما هم به کار می‌آید

[...]

قدسی مشهدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶

 

من اگر می نخورم پیش رود!

ور کنم توبه کس از من شنود!

دل زاهد شود آزرده، بهست

که دل نازکی آزرده شود

راست چون موی برون آید اگر

[...]

فیاض لاهیجی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۵

 

تو را همیشه بود قتل سیدا مقصود

نهاده غمزه به دست تو تیغ زهرآلود

اگر چه می شوی این دم ز مرگ ناخشنود

چنین مکن که پشیمان شوی ندارد سود

سیدای نسفی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

جز آفتاب تو و آن غنچه شراب آلود

که دیده باده بی درد و آتش بی دود

فراز سرو تو یک نیزه آفتاب جمال

هزار کوکب بخت است و کوکب مسعود

سخن ز یوسف گل ران و داستان هزار

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۷ - به میرزا عبدالوهاب کاشانی نگاشته

 

اگر خدای نباشد زبنده ای خشنود

شفاعت همه پیغمبران ندارد سود

یغمای جندقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳

 

اگر چو شمع ز تو آتشم به سینه نبود

ز چیست هر شبم از دل به سر برآید دود

کسی که شوق طواف حرم به سر دارد

عجب مدار به سر گر که بادیه پیمود

ز عشق منت بی‌حد بود به گردن من

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۹

 

زقتل بنده اگر خواجه میشود خوشنود

زیان کند سرو خرسندی از تو گیرد سود

ذبیحه گرچه با ضحی بهر دیار کشند

قبول کعبه بمقدار حاجیان افزود

زداغ عشق توام دل چو لاله خود رنگست

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

شرف مرد به جودست و کرامت به سجود

هرکه این هر دو ندارد عدمش به ز وجود

اگر خدای نباشد ز بنده‌‌ای خشنود

شفاعت همه پیغمبران ندارد سود

گنه نبود و عبادت نبود بر سر خلق

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » قطعات و ماده تاریخ‌ها » ۳۵- تاریخ ولادت میرزا عبدالحسین کیوان نبیرهٔ شاعر

 

گشود چهره چو عبدالحسین فتح الله

سؤال کرد پدر از صفائیش مولود

جواب شافی وکافی که بر نگار و بگو

ز زهره مشتریم زاد ای عجب فرمود

صفایی جندقی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲ - (سئوال سلمان از بندار یهودی)

 

شفیع روز جزا در جواب وی فرمود

برو به مقبره مردگان قوم یهود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲ - (سئوال سلمان از بندار یهودی)

 

بگو محب علی هر کسی که خواهد بود

اگر مجوس و نصاری و ملحد است و یهود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳ - رفتن حضرت اباعبدالله الحسین به دیدن امام حسن(ع)

 

بلند گشت ز جانم فغان غم فرسود

که از چه عاقبت این لب شود ز زهر کبود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴ - سئوال اعرابی از اسخیای مدینه

 

همان چهار هزار اشرفی که بر جا بود

تمام برد عطا کرد آن عزیز ودود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۶ - سئوال از ملک الموت

 

شنیده‌ام که خدای مهیمن معبود

زمانی از ملک الموت این سئوال نمود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۷ - آمدن بشیر از جانب یوسف به خدمت یعقوب

 

شکسته باد دهانم که آن جهود عنود

لب حسین ز چوب جفا نمود کبود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - روایت معراج

 

جواب داد که بر من خدای پاک ودود

ز مرحمت در احسان و بذل و جود گشود

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵