گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

دختران ندیده شوی لطیف

همه دارند این حریف ظریف

آذر بیگدلی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۸۳ - رشک بهشت

 

صورتت بسکه نازک است و لطیف

از لطافت گذشته از تعریف

خواهم ار بوسه ای زنم به لبت

ترک چشم توام کند تحویف

وعده کردی دو بوسه ات بدهم

[...]

ترکی شیرازی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۵ - داستان شبی از شب های جوانی

 

بازوانی دراز و صاف و لطیف

نوک انگشت‌ها خدنگ و ظریف

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۵ - داستان شبی از شب های جوانی

 

بود سروی‌جوان و شوخ و لطیف

گر بود سرو را دو ساق ظریف

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم

 

ور ملامت کندش نفس شریف

نفس اماره‌اش دهد تسویف

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق

 

دو فرشته دو نازنین دو ظریف

دوگل تازه و دو مرغ لطیف

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۴ - حکایت گراز

 

گه به بحر طویل و گاه خفیف

می‌سرودند شعرهای لطیف

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
۴